وبسایت خبری کوردنیوزر،خبرها و رویدادهای ایران و جهان و مناطق کردنشین را در معرض دید بازدید کنندگان وکاربران محترم قرارمیدهد.ولازم به ذکراست وبسایت کوردنیوزکاملامستقل و وابسته به هیچ یک از جناحهای سیاسی نمیباشد. باتشکر مدیر وبسایت :علیرضاحسینی سقز
پرپر...
سه شنبه 26 / 8 / 1392 ساعت 9:26 | بازدید : 2576 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )
برچسب‌ها: ‏"فیلم کردی نامو" ,

موضوعات مرتبط: شعر , شيعري كوردي , شعرفارسي , ,

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


بازباران کوترانه؟!
جمعه 22 / 8 / 1392 ساعت 6:54 | بازدید : 4231 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )

موضوعات مرتبط: شعر , شعرفارسي , ,

|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


یکی رادوست میدارم..
شنبه 14 / 8 / 1392 ساعت 4:25 | بازدید : 3796 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )

یکی را دوست میدارم
یکی را دوست میدارم
یکی را دوست میدارم
ولی افسوس او هرگز نمی داند
نگاهش میکنم
نگاهش میکنم
شاید
شاید
بخواند از نگاهه من که او را دوست میدارم
ولی افسوس او هرگز نگاهم را نمی خواند
وای
به برگ گل نوشتم من
به برگ گل نوشتم من
که او را دوست میدارم
ولی افسوس
ولی افسوس
او گل را به زلف کودکی آویخت تا او را بخنداند
صبا را دیدم و گفتم صبا دستم به دامانت
صبا را دیدم و گفتم صبا دستم به دامانت
بگو از من به دلدارم تو را من دوست میدارم
ولی ناگه
ولی ناگه
ز ابر تیره برقی جست و روی ماه تابان را بپوشانید
من به خاکستر نشینی عادت دیرینه دارم
سینه مالامال غم اما دلی بی کینه دارم
پاکبازم من ولی در آرزویم عشق باز یست
مثل هر جنبندهای من هم دلی در سینه دارم
من عاشقه،عاشق شدنم
من عاشقه، عاشق شدنم
در کدامین مکتب و مذهب جرم است پاکبازی
در جهان صدها هزاران پاکباز از سینه دارم
کار هر کس نیست مکتب داری این پاکبازان
هدیه از سلطان عشق بر هر دو پایم پینه دارم
پینه دارم
من عاشقه،عاشق شدنم
من عاشقه، عاشق شدنم
من از بیراهه های هله بر می گردم و آواز شب دارم
هزار و یک شبی دیگر نگفته زیر لب دارم
مثال کوره میسوزم تنم از عشق امید طرم دارد
حدیث تازه ای از عشق مردان حلب دارد
من عاشقه،عاشق شدنم
من عاشقه، عاشق شدنم
من به خاکستر نشینی عادت دیرینه دارم
سینه مالامال غم اما دلی بی کینه دارم
پاکبازم من ولی در آرزویم عشق باز یست
مثل هر جنبنده ای من هم دلی در سینه دارم
من عاشقه،عاشق شدنم
من عاشقه، عاشق شدنم

برچسب‌ها: ‏"کوردنیوز" ,

موضوعات مرتبط: شعر , شعرفارسي , ,

|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


عشق
شنبه 14 / 8 / 1392 ساعت 2:5 | بازدید : 5500 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )

عشق ...
آنقدر درتـــــــــــوغــرق شـــده ام...
که ازتلاقـــىنگاهـــم بادیگرىاحســـاسخیانــت میـــکنم!!
یعنى همین...


موضوعات مرتبط: شعر , شعرفارسي , ,

|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


شنبه 14 / 8 / 1392 ساعت 2:2 | بازدید : 5232 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )

نوشتیم به سلامتی آن کسی که دوست اش داریم
خــــــــــــــــــــــــــــدا
خدا می داند، ولی ...
آن روز که آخرین زنگ دنیا می خورد
دیگر نه می شود تقلب کرد
و نه می شود سر شخصی را کلاه گذاشت
آن روز تازه می فهمیم دنیا با همه بزرگی اش از یک
جلسه امتحان
مدرسه
هم کوچکتر بود!
... و آن روز تازه می فهمیم که زندگی
عجب سوال سختی بود
سوالی که بیش از یکبار نمی توان به آن پاسخ داد
خدا کند آن روز که آخرین زنگ دنیا میخورد،
روی تخته سیاه قیامت
اسم ما را در لیست خوب ها بنویسند
خدا کند حواسمان بوده باشد و زنگهای تفریح
آنقدر در حیاط نمانده باشیم که حیات را از یاد برده باشیم
خدا کند که دفتر زندگیمان را زیبا جلد کرده باشیم
و سعی ما بر این بوده باشد که نیکی ها
و خوبی ها را در آن نقاشیکنیم
و بدانیم که دفتر دنیا چرک نویسی بیش نیست
چرا که ترسیم عشق 

برچسب‌ها: ‏"سولاکان" ,

موضوعات مرتبط: شعر , شعرفارسي , ,

|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


چشمان بیدار
شنبه 14 / 8 / 1392 ساعت 1:48 | بازدید : 4656 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )

موضوعات مرتبط: شعر , شعرفارسي , ,

|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


دوخط موازی!
پنج شنبه 9 / 8 / 1392 ساعت 6:46 | بازدید : 4703 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )

معلـــم گفــــت:
دوخـط موازي هيچگاه به يك ديگر نمي رسند
مگر آنكه يكي از آنها خود را بشكند
گفتــــــــــــــــــم:
من كه خود را شكستم پس چرا به او نرسيدم؟
لبخند تلخي زد و گفت:
شايد او نيز به سوي خط ديگري شكسته باشـــــــــد



|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


روزی مست بودم وازکوچه ای گذشتم..
پنج شنبه 9 / 8 / 1392 ساعت 6:46 | بازدید : 4230 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )

روزی مست گشتم از کوچه ای‏*‏ چشم مستم خیره شد
به خانه ای‏*‏ نرم نرمک رفتم تا کنار پنجره‏*‏
تاکه دیدم صحنه ویرانه ای‏*‏ پدری کور و فلک در گوشه ای‏*‏
مادری مات مبهوت همچو پروانه ای‏‏*‏
پسرک از سوز سرما میزند دندان به لب‏*‏ دختری
مشغول عشق خود با بیگانه ای‏*‏
بعد از این عهد کردم مست نگذرم از کوچه ای‏*‏
تا نبینم دختری عصمت فروشد بهر خانه ای‏


موضوعات مرتبط: شعر , شعرفارسي , ,

|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


"شمع"نگهبان سکوت
شنبه 30 / 7 / 1392 ساعت 10:22 | بازدید : 3200 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )
این نگهبانسکوت، شمع جمعیّت تنهایی، حاجب درگه نومیدی، راهب معبد خاموشی، سالک راه فراموشی، چشم برراه پیامی، پیکی خفته در سردی آغوشِ پُر آرامش یأس گرمی بازوی مهری نیست، که نه بیدار شود از نفس گرم امید. سر نهادهاستبه بالین شبی، که فریبش ندهد عشوه ی خونین سحر، ای پرستو برگرد! بگریز از من، از من بگریز! باغِ پژمرده ی پامال زمستان ها چشم بر راه بهاری نیست. گَرد آشوبگر خلوت این صحرا گردبادی است سیه، گرد سواری نیست. زیستن،بودن،اندیشیدن، دوستی،زیبایی،عشق، کینه،نومیدی،غم، نام و گمنامی، کام و ناکامی، همه پیغام گزارانِ دروغ. دره چون روسپی پیر گشوده آغوش، دیو شب خفته بر او، صخره ها سایه ی هول، برج ها متروک، رود استاده ز رفتار، آسمان......


|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


یادمان باشد ازا مروز..
شنبه 30 / 7 / 1392 ساعت 9:9 | بازدید : 3729 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )

یادمان باشد از امروز خطایی نکنیم
یادمان باشد در این بهر دورنگی و ریا
دگر حتی طلب آب ز دریا نکنیم
یادمان باشد اگر از پس هر شب روزیست
دگر آنروز پی قلب سیاهی نرویم
یادمان باشد دگر لیلی و مجنونی نیست
به چه قیمت دلمان بهر کسی چاک کنیم؟؟
یادمان باشد اگر این دلمان بی کس شد
طلب مهر زهر چشم خماری نکنیم
یادمان باشد از امروز جفایی نکنیم
گر که در خویش شکستیم صدایی نکنیم
خود بسازیم به هر درد که از دوست رسد
بهر بهبود ولی فکر دوایی نکنیم
جای پرداخت به خود بر دگران اندیشیم
شکوه از غیر خطا هست،خطایی نکنیم
و به هنگاو عبادت سر سجاده عشق
جز برای دل محبوب دعایی نکنیم
یاور خویش بدانیم خدا یاران را
جز به یاران خدا دوست وفایی نکنیم
گله هرگز نبود شیوه دلسوختگان
با غم خویش بسازیم و شفایی نکنیم
یادمان باشد اگر شاخه گلی را چیدیم
وقت پر پر شدنش ساز و نوایی نکنیم
پر پروانه شکستن هنر انسان نیست
گر شکستیم ز غفلت من و مایی نکنیم
دوستداری نبود بندگی غیر خدا
بی سبب بندگی غیر خدایی نکنیم
مهربانی صفت بارز عشاق خداست
یادمان باشد از اینکار ابایی نکنیم
یادمان باشد اگر خاطرمان تنها شد
طلب عشق ز هر بی سرو پایی نکنیم
یادمان باشد ...


موضوعات مرتبط: شعر , شعرفارسي , ,

|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2


خود غلط بود آنچه می پنداشتیم!
چهار شنبه 29 / 7 / 1392 ساعت 4:6 | بازدید : 5112 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )
حالمان بد نیست غم کم می خوریم کم که نه! هر روز کم کم میخوریم آب می خواهم، سرابم می دهند عشق می ورزم عذابم می دهند خود نمی دانم کجا رفتم به خواب از چه بیدارم نکردی آفتاب؟ خنجری بر قلب بیمارم زدند بی گناه بودم و دارم زدند دشنه ای نامرد بر پشتم نشست از غم نامردمی پشتم شکست سنگ را بستند و سگ آزاد شد یک شبه بیداد آمد، داد شد عشق آخر تیشه زد بر ریشه ام تیشه زد بر ریشه ی اندیشه ام عشق اگر اینست مرتد می شوم خوب اگر اینست من بد می شوم بس کن ای دل نابسامانی بس است کافرم دیگر مسلمانی بس است در میان خلق سردرگم شدم عاقبت آلوده مردم شدم بعد از این با بی کسی خومی کنم هرچه در دل داشتم رو می کنم نیستم از مردم خنجر بدست بت پرستم بت پرستم بت پرست بت پرستم، بت پرستی کار ماست چشم مستی تحفه ی بازار ماست درد می بارد چو لب تر می کنم طالعم شوم است باور می کنم من که با دریا تلاطم کرده ام راه دریا را چرا گم کرده ام؟ قفل غم بر درب سلولم مزن! من خودم خوش باورم گولم مزن! من نمی گویم که با من یار باش من نمی گویم مرا غم خوار باش من نمی گویم؛ دگر گفتن بس است گفتن اما هیچ نشنفتن بس است روزگارت باد شیرین ! شاد باش دست کم یک شب تو هم فرهاد باش آه ! در شهر شما یاری نبود قصه هایم را خریداری نبود!!! وای! رسم شهرتان بیداد بود شهرتان از خون ما آباد بود از درو دیوارتان خون می چکد خون من، فرهاد، مجنون می چکد خسته ام از قصه های شومتان خسته از همدردی مسمومتان اینهمه خنجر، دل کس خون نشد این همه لیلی، کسی مجنون نشد آسمان خالی شد از فریادتان بیستون در حسرت فرهادتان کوه کندن گر نباشد پیشه ام بویی از فرهاد دارد تیشه ام عشق از من دورو پایم لنگ بود قیمتش بسیار و دستم تنگ بود گرنرفتم هر دو پایم خسته بود تیشه گر افتاد دستم بسته بود هیچ کس دست مرا وا کرد؟ نه! فکر دست تنگ ما را کرد؟ نه! هیچ کس از حال ما پرسید؟ نه! هیچ کس اندوه ما را دید؟ نه! هیچ کس اشکی برای ما نریخت هر که با ما بود از ما می گریخت چند روزی هست حالم دیدنیست حال من از این و آن پرسیدنیست گاه بر روی زمین زل می زنم گاه بر حافظ تفأل می زنم حافظ دیوانه فالم را گرفت یک غزل آمد که حالم را گرفت: » ما زیاران چشم یاری داشتیم خود غلط بود آنچه می پنداشتیم«


|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2


چشمان بيدارم..
یک شنبه 12 / 7 / 1392 ساعت 5:15 | بازدید : 4009 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )

چشمان بیدارم را به چشمان ‏=‏======================= خمارت گره زدی ورفتی ،..., ‏=‏======================= برزندگیم رنگ غم و خزان زدی ‏=‏======================= ورفتی ،...، تورفتی امانه براساس ‏=‏======================= قانون عشق وعاشقی های ‏=‏======================= عاشقان ، درمکتب عشق تو بودکه ‏=‏======================= تنها یکبار تلنگری برشیشه ی پنجره ‏=‏======================= زدی ورفتی . ‏=‏=


موضوعات مرتبط: شعر , شعرفارسي , جملات نغز , ,

|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


کولی وکوچه
جمعه 3 / 7 / 1392 ساعت 3:32 | بازدید : 5393 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )

کولی در کوچه، سرگردان در خود
نگاهی به در، یکی به دیوار
آوازی حزین با، با خود می خواند
ابرها سیاه، آبستن به درد
شورابه ی اشک، بر ما می بارد
خانه ها خالی، کوچه ها ساکت
ورودی در بغض
معلم گم شد، همکلاسی مرد
کی از رفیقم نشانی دارد؟
پنجره خفته، ستون در فشار
تیر به تیر از خشم، سیاه سیاه
دیوار به دیوار تکیه ندارد
راه از راه برید، سرچشمه خشکید
در سرزمینم، در کشتزارم
اهریمن
مرگ و فنا می کارد.
این دود سیاه، در حلقوم ما
فرو که لغزید، جادوگر خندید
صدا در آمد، طناب قد کشید
فریاد خفه شد، میله ها بر پا
شهر بر دار است، جان می سپارد
ترک ها بر دست، پیشانی چروک
مرد در سکوت، نگاه در قفس
کتاب دروغگو
مادر می گرید، باران می بارد
بابا در سفره هیچی ندارد
راه را زمستان، دربست بسته است
کولاک در تن سرزمین من
دست ها لرزان، دندان ها بر هم
درخت از خواب سنگین خسته است
نه دود از کنده، نه خورشید پیدا
بابا مضطرب، بهر امیدی
انگشت را انگشت، سخت می فشارد
این زخم بسته، صد، دوصد گره
در انتظار کدام رهگذر؟ ما نشسته ایم
که اگر شاید، دل بسوزاند
به علاج آید
تاریخ ورق خورد، ورق به ورق
ما نفهمیدیم، کس پشت کس را
مفت نمی خارد
تا همه به مهر، دست به هم دهیم
تا از زنجیر این دیو بر رهیم
من با همسایه، همسایه با او
او با همسایه، سایه به سایه
همه یک شویم،فریاد برآریم
ما آزاده ایم، ما کارگریم
با آزادگی، تاج شیطان و
تخت اهریمن
در هم بشکنیم
به زیر در آریم

برچسب‌ها: "علیرضاحسینی سقز" ,

موضوعات مرتبط: شعر , شعرفارسي , جملات نغز , ,

|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


دلنوشته
شنبه 26 / 6 / 1392 ساعت 4:11 | بازدید : 6138 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )

هیچی
مثل یک عطر آشنا
عمق فاجعه رو
نمی کوبه تو مغزت…
مگــر چــند بار به دنیا آمده ایم... که این همه می میـــریـــم؟❤تمام قندهای توی دلم را آب کردم برای تو…
تویی که چایت را همیشه تلخ میخوری…--- 


موضوعات مرتبط: شعر , شعرفارسي , جملات نغز , ,

|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2


ازدست يار!
شنبه 26 / 6 / 1392 ساعت 3:23 | بازدید : 5136 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )

آنکه ویرانه شد از یار مرا می فهمد- آنکه تنها شده بسیار مرا می فهمد- چه بگویم که چنان از تو فرو ریخته ام- که فقط ریزش آوار مرا می فهمد.


موضوعات مرتبط: شعر , شعرفارسي , ,

|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


شايد..
جمعه 20 / 6 / 1392 ساعت 4:17 | بازدید : 4144 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )

شاید سال ها بعد در گذر جاده ها بی تفاوت ازکنارهم بگذریم
و تو...
آهسته زیر لب بگویی چقدر آن غریبه شبیه خاطراتم بود.......


موضوعات مرتبط: شعر , شعرفارسي , جملات نغز , ,

|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2


خدایا...
سه شنبه 3 / 6 / 1392 ساعت 6:40 | بازدید : 2487 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )

ای خـــــــــــدا
خدایا...!!!
جای سوره ای به نام "عشق" در قرآنت خالی ست
که اینگونه آغاز میگردد :
وقسمبه روزی که قلبت را می شکنند . . .
و جزخدایتمرهمی نخواهی یافت

اشتباه برای هیچی
در زندگی
 هرکسی را که دوست بداری از او ضعیفتری
 زیرا برای راضی نگه داشتنش
 حاضری دست به هرکار اشتباهی بزنی…

اگــــــرمـیـخـواهــــــی بــــــه مــــــن تـکـیــــــه کـنــــــی ,
تـکـیــــــه کــــــن ...
فـقـــــط بــــــدان کــــــه مــــــن ,
دیــــــواری تــــــرک خــــــورده ام ...!!
تـحـمـــــل تـکـیـــــه دارم امــــــاضــربـــــهرا نـــــــه ......

برچسب‌ها: "سولاکان سقز" ,

موضوعات مرتبط: شعر , شعرفارسي , جملات نغز , ,

|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2


خدايامرا...
یک شنبه 18 / 5 / 1392 ساعت 19:15 | بازدید : 2220 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )

موضوعات مرتبط: شعر , شعرفارسي , ,

|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4


جدايي دوعاشق
یک شنبه 18 / 5 / 1392 ساعت 19:15 | بازدید : 4990 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )

موضوعات مرتبط: شعر , شعرفارسي , ,

|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3


دلنوشته
جمعه 9 / 5 / 1392 ساعت 9:56 | بازدید : 5482 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )
برچسب‌ها: "سولاكان" ,


|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2


جدايي
شنبه 8 / 5 / 1392 ساعت 7:31 | بازدید : 5583 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )

وقتی دو عاشق از هم جدا میشن ...
دیگه نمیتونن مثل قبل دوست باشن ...
چون به قلب همدیگه زخمزدن ...
نمیتونن دشمن همدیگه باشن ...
چون زمانی عاشق بودن ...
تنها میتونن آشناترین غریبه برای همدیگه باشن ...



|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2


پس ازمرگم...
چهار شنبه 7 / 5 / 1392 ساعت 2:31 | بازدید : 2442 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )


|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2


خدايا
یک شنبه 4 / 5 / 1392 ساعت 1:46 | بازدید : 6371 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )

خدایــــــــــــا التمـــــــــــاست مــــــیکنـــــــــم
همــــــه دنیــــــــــایـــــــت ارزانــــــــــیِ دیگــــــــــــران !
ولــــــــــــــــی ;
آنــکـــــــــــه دنـیــــــــــایِ من اســــــــــت…..
مـــــــــــــــــــــالِ دیــگـــــــــــری نبــــــــــاشـــد ….


موضوعات مرتبط: شعر , شعرفارسي , ,

|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3


آغوش تو..
شنبه 1 / 5 / 1392 ساعت 11:24 | بازدید : 4137 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )

آغوش تو
مترادف امنیت است
آغوش تو
ترس های مرا می بلعد
لغت نامه ها دروغ می گفتند
آغوش تو
یعنی پایان سردرد ها
یعنی آغاز عاشقانه ترین رخوت ها
آغوش تو یعنی "من" خوبم!
آغوش تو سایه گاه خستگی من است
آغوشی که میدانم همیشه به روی من باز است
و من لحظه به لحظه ی زندگیم را به امید آرمیدن در آغوش تو سپری میکنم
دستهای من غرق التماسند برای در آغوش گرفتن تو ...
منی که خسته از دست خنجر روزگارم
برای رسیدن به آرامش در کنار تولحظه شماری میکنم...

برچسب‌ها: ‏"‏kurdnews‏"‏‏ ,

موضوعات مرتبط: شعر , شعرفارسي , ,

|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2


دخترك گل فروش
سه شنبه 16 / 4 / 1392 ساعت 5:20 | بازدید : 4795 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )
دخترك گل فروش شیشه تمام ماشینهارو پاک کرده بود هیچی گیرش نیومده بود الا نگاه های تحقیر آمیز راننده ها، نگاش به اون ور خیابون افتاد، چشمای پر تمنای راننده هارو به یه خانوم که کنار خیابون وایستاده بود رو دید، راننده ها هی میگفتن خانوم چند؟! دخترک تو دلش گفت آخه اون خانومکه گل هم نمیفروشه؟! از اون روز همش منتظره اینه که بزرگ بشه ..... تو رو خدا ی کم این بچه ها رو ببینید.شاید ی گل برا شما چیزی نباشه، ولی ضامن اینه که دخترک تو خونه کتک نخوره..

موضوعات مرتبط: شعر , شعرفارسي , جملات نغز , ,

|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3


سكوت بي جا!
دو شنبه 15 / 4 / 1392 ساعت 1:10 | بازدید : 4581 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )
گاه سکوت بیجا همه چیز را بر باد میدهد! همانگونه که حرّافی تمام آرامشرا!
برچسب‌ها: "سولاكان" ,

موضوعات مرتبط: شعر , شيعري كوردي , شعرفارسي , ,

|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3


زندكيت بودم!
دو شنبه 8 / 4 / 1392 ساعت 4:27 | بازدید : 4843 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )
♥.• همیشه بهم میگفت زندگیمی.... وقتی رفت من بهش گفتم:مگه من زندگیت نیستم؟ گفت آدم برای رسین به عشقش باید از زندگیش بگذره.... •.
برچسب‌ها: "سولاكان" ,

موضوعات مرتبط: شعر , شيعري كوردي , شعرفارسي , ,

|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3


نكاه تو
پنج شنبه 6 / 4 / 1392 ساعت 12:13 | بازدید : 4770 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )
چشامو وقتی تو بهشون نگاه میکنی دوست دارم، اسممو وقتی دوست دارم که تو صداش میکنی، قلبمو وقتی دوست دارم که تو دوسش داشته باشی، زندگیم رو وقتی دوست دارم که تو توش هستی...
برچسب‌ها: ‏"كوردنيوز" ,

موضوعات مرتبط: شعر , شيعري كوردي , شعرفارسي , ,

|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3


تنهايي هام
پنج شنبه 6 / 4 / 1392 ساعت 12:13 | بازدید : 4590 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )
تنهایی هامو بعد ازاین باقلب کی قسمت کنم واسه فراموش کردنت باید به چی عادت کنم توداری ازمن میگذری/من باید ازتو بگذرم چیزی نمیتونم بگم/بایدبیوفتی ازسرم بعدازتوبایدباخودم/تنهایه تنهاسرکنم یه عصرباید بگذره تاامشبو باورکنم
برچسب‌ها: ‏"كوردنيوز" ,

موضوعات مرتبط: شعر , شيعري كوردي , شعرفارسي , ,

|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3


فلك
جمعه 5 / 4 / 1392 ساعت 2:31 | بازدید : 5055 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )
بت ما بگرد گردون، بخدا دگر ندارد سر خود فلک ز پایش ،بخدا که برندارد سر زلف چون کمندش شده دستگیر عالم خم ابروی کمانش بخدا ملک ندراد رخ شب ز شرم تیره ،همه چشم ماه خیره که شهم ز پرده شاید قدمی برون گذارد

موضوعات مرتبط: شعر , شعرفارسي , ,

|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2


ساقي
جمعه 5 / 4 / 1392 ساعت 2:31 | بازدید : 6557 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )
کلاسیک سافی چو تر رخ نرگس به ژاله کرد شوری ز چشم مست تو اندر پیاله کرد چندان که چنده بر در میخانه میزدم صوفی اشارتی به می چند ساله کرد ما را به حور و لولو مکنون چه التفات مرغ دلم زه آتش هجر تو نالهکرد پیش آر جام باده که دیشب به آه ودرد سوسن سخن زه سستی پیمانلاله کرد آن مرغ دل که پر زد و از شهر ما برفت مقصد به کوی آن بت مشکین کلاله کرد

موضوعات مرتبط: شعر , شعرفارسي , ,

|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3


بازباران
جمعه 5 / 4 / 1392 ساعت 2:31 | بازدید : 4585 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )
باران باز باران تارو پود عشق بر پا میکند گوییا فرشی برای دوست بالا میکند دختر خورشید میپوشد لباسی هفت رنگ در میان شعر من خود را هویدا میکند

موضوعات مرتبط: شعر , شعرفارسي , ,

|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2


دوري ودوستي
جمعه 5 / 4 / 1392 ساعت 2:3 | بازدید : 5637 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )
میگن دوری و دوستــــــــــی نمیدونم........ چون دوریم دوستیم.........یا چون دوستیم دوریم...!!! چاره ای نیست....که دوریـــــــــــــــم..... ولی دلخوش هستیم که همیشه "دوستـــــــــــــــــیم"......فسانــــــــــه ها را رها کن........... دوری و دوستی کدام است؟؟؟!!! فاصله هایند کهعــــــ♥ـــــشقرا میبلعند...... من اگر نباشم..... "دیگــــــــــــــــری" جایم را پر میکند...... به همین سادگی...!!!!

موضوعات مرتبط: شعر , شيعري كوردي , شعرفارسي , ,

|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


بت ما..
شنبه 4 / 4 / 1392 ساعت 7:16 | بازدید : 4647 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )
بت ما بگرد گردون، بخدا دگر ندارد سر خود فلک ز پایش ،بخدا که برندارد سر زلف چون کمندش شده دستگیر عالم خم ابروی کمانش بخدا ملک ندراد رخ شب ز شرم تیره ،همه چشم ماه خیره که شهم ز پرده شاید قدمی برون گذارد


|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


حاجت
شنبه 4 / 4 / 1392 ساعت 7:1 | بازدید : 4903 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )
آن پادشه که حاجت دونان روا کند خواهد دلم که در قدمش جان فدا کند سر بر ندارم از کویش بهغیر از آنک پا بــــر سرمگزارد و حــاجت روا کــند

موضوعات مرتبط: شعر , شعرفارسي , جملات نغز , ,

|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3


عشق
شنبه 4 / 4 / 1392 ساعت 7:1 | بازدید : 5200 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )
عشق باز اين مــــــرغ دلم بـــــرقفسش ميــــکوبد نيمه جان گشته ولی نام تو را ميگويد يا ربش عفو کن اين مرغک دل را که هنوز جان به تن دارد و از عشق سخن ميگويد

موضوعات مرتبط: شعر , شعرفارسي , جملات نغز , ,

|
امتیاز مطلب : 11
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3


دلنوشته
چهار شنبه 13 / 3 / 1392 ساعت 6:52 | بازدید : 5291 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )
داغون شدیم رفت خب تاوان چیزیه ک میخواستم شکایتیم درش نی کاش بود یکی ک بعد حرف زدنباش بعد بمیره یا حداقل توان راه اومدن با منو داشته باشه نگه سخته نگه ریسکه نگه عجیبه نگه نشدنیه نگه نگه نگه اصن هیچی نگه ... +منو ببخش اگه بازم اشکام چکید رو نامه هام !

موضوعات مرتبط: شعر , شيعري كوردي , شعرفارسي , ,

|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2


افسوس نخوريد!
پنج شنبه 2 / 3 / 1392 ساعت 5:16 | بازدید : 5395 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )
هرگز افسوس پیر شدن را نخورید چرا که افراد بسیاری از این امتیاز محروم مانده اند

موضوعات مرتبط: شعر , شعرفارسي , ,

|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2


شب
دو شنبه 28 / 2 / 1392 ساعت 1:40 | بازدید : 5576 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )
گذروندم..... شب سردی است و من افسرده راه دوری است و پایی خسته تیرگی هست و چراغی مرده می کنم تنها از جاده عبور دور ماندند ز من آدمها سایه ای از سر دیوار گذشت غمی افزود مرا بر غم ها فکر تاریکی و این ویرانی بی خبر آمد تا به دل من قصه ها ساز کند پنهانینیست رنگی که بگوید با من اندکی صبر سحر نزدیک است هر دم این بانگ برآرم از دل وای این شب چه قدر تاریک است خنده ای کو که به دل انگیزم ؟ قطره ای کو که به دریا ریزم ؟ صخره ای کو که بدان آویزم ؟ مثل این است که شب نمناک است دیگران را هم غم هست به دل غم من لیک غمی غمناک است......
برچسب‌ها: "Kurdnews ajancy , raza rashid" ,

موضوعات مرتبط: شعر , شعرفارسي , ,

|
امتیاز مطلب : 14
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3


همسفر
پنج شنبه 26 / 2 / 1392 ساعت 6:3 | بازدید : 4869 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )
همسفر در این راه طولانی که ما بی خبریم و چون باد می­گذرد بگذار خرده اختلافهایمان باقی بماند خواهش می­کنم مخواه که یکی شویم، مطلقا. مخواه که هرچه تو دوست داری من همان را به همان شدت دوست داشته باشم و هرچه من دوست دارم به همان گونه مورد دوست داشتن تو نیز باشد مخواه که هردو یک آواز را بپسندیم. یک ساز را ، یک کتاب را، یک طعم را، یک رنگ را ویک شیوه نگاه کردن را مخواه که انتخابمان یکی باشد، سلیقه مان یکی و رویاهایمان یکی همسفر بودن و هم هدف بودن ابدا به معنی شبیه بودن و شبیه شدن نیست. و شبیه شدن دال بر کمال نیست ؛ بلکه توقف است. عزیز من؛ دو نفر که عاشقند و عشق آنها را به وحدتی عاطفی رسانده است ، واجب نیست که هر دو صدای کبک ، درخت نارون، حجاب برفی قله علم کوه ، رنگ سرخ و بشقاب سفالی را دوست داشته باشند. اگر چنین حالتی پیشبیاید باید گفت که یا عاشق زاید است یا معشوق، و یکی کافیست. عشق از خودخواهی ها و خودپرستی ها گذشتن است اما این سخن به معنای تبدیل شدن به دیگری نیست. من از عشق زمینی حرف می­زنم که ارزش آن در حضور است نه در محو و نابود شدن یکی در دیگری. عزیز من؛ اگر زاویه دیدمان نسبت به چیزی یکی نیست، بگذار یکینباشد. بگذار در عین وحدت مستقل باشیم. بخواه که در عین یکی بودن یکی نباشیم. بخواه که همدیگر را کامل کنیم نه ناپدید. بگذار صبورانه و مهرمندانه در باب هر چیز که مورد اختلاف ماست بحث کنیم، اما نخواهیم که بحث مارا به نقطه مطلقا واحدی برساند. بحث باید ما را به ادراک متقابل برساند نه فنای متقابل. اینجا سخن از رابطه عارف با خدای عارف در میان نیست. سخن از ذره ذره واقعیتها و حقیقتهای عینی و جاری زندگی است. بیا بحث کنیم، بیا معلوماتمان را تاخت بزنیم، بیا کلنجار برویم؛ اما سرانجام نخواهیم که غلبه کنیم بیا حتی اختلافهای اساسی و اصولی زندگیمان را در بسیاری زمینه ها تاآنجا که حس می­کنیم دوگانگی، شور و حال و زندگی می­بخشد نه پژمردگی و افسردگی و مرگ ، حفظ کنیم. من و تو حق داریم در برابر هم قد علم کنیم و حق داریم بسیاری از نظرات و عقاید هم را نپذیریم، بی آنکه قصد تحقیر هم را داشته باشیم. عزیز من بیا متفاوت باشیم


|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2


بي خبرميزارمت اي مرك وقتي رفتم..!
دو شنبه 21 / 2 / 1392 ساعت 5:36 | بازدید : 4731 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )
مرگ را از رفتن خود بی خبر خواهمگذاشت عشق را با مردم بی دردسر خواهم گذاشت سردر آغوش گناهی تازه تر خواهم گذاشت بی پر و بال از ستبر آسمان خواهم گذشت در کبود لانه مشتی بال و پر خواهم گذاشت در به در دنبال یک جو تشنگی خواهم دوید چشمه را با تشنگان در به در خواهم گذاشت تا نگویند این جوان بی رد پایی کوچ کرد دفتری شعرومزاری شعله ور خواهم گذاشت بی صدا در کلبه متروک جان خواهم سپرد مرگ را از رفتن خود بی خبر خواهمگذاشت


|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2


به سلامتي رفيقي كه..
پنج شنبه 19 / 2 / 1392 ساعت 8:20 | بازدید : 3852 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )
رفــــیقی که مــــجازیـه به سـلـامتــی اون رفــــیقی کهمــــجازیـه امـــــــــّــا . . .!!! یـه جوری واســــت سنـگ صـــــبوره که هیـــچ کـدوم از رفیــــقای واقـعـیت بـه گَـــــــرد پاش نمـــــیرسـن!!! داغونی ام از آنجا شروع شد که فهمیدم از میان این همه بودمن در آرزوی یکی ام که نبود مـــی روی و من پشت سرت آب نمـی ریـزم... وقتی هـــــــوای رفتــــــــن داری دریـــــا را هم به پـایت بریـزم بــــر نمــــی گــــردی..! آرامش آغوشت رویای شب های من است رویا شکن تعبیر کن این خواب تن سوز من را


|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3


خدايا..
پنج شنبه 19 / 2 / 1392 ساعت 5:51 | بازدید : 3966 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )
خدایا جای سوره ای به نام عشق در قرآنت خالیست، که این گونه شروع میشود ((*و قسم به روزی که قلبت را میشکنند به جز خدایت مرحمی نداری *))


|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3


حرفهاي تنهايي
جمعه 18 / 2 / 1392 ساعت 4:16 | بازدید : 4275 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )
---- ای كه از درد دلم با خبری ، قرص دل درد مرا كی می خری؟ ---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- روزگاري مردم دنيا دلشان درد نداشت، هر كسی غصه اينكه چه ميكرد نداشت، چشم سادگی از لطف زمين مي جوشيد، خودمانيم زمين اين همه نا مرد نداشت ---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- کلاس عشق ما دفتر ندارد، شراب عاشقی ساغر ندارد، بدو گفتم که مجنون تو هستم، هنوز آن بی وفا باور ندارد ---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- ای غم ، تو که هستی از کجا می آيی؟ هر دم به هوای دل ما می آيی باز آی و قدم به روی چشمم بگذار چون اشک به چشمم آشنا می آي ی ---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- تصوير چشمان تو را در رويا ها كشيدم، باغ گلی از جنس نیلوفر كشيدم، تو گم شدی در جاده های ساكت و دور، من هم به دنبال نفسهايت دويدم ---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- باز در کلبه ی عشق، عکس تومرا ابری کرد، عکس تو خنده به لب داشت ولی اشک ، چشم مرا جاری کرد ---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- شيشه ها شکستنيست، زندگی گذشتنيست، اين فقط محبت است، که هميشه ماندنيستشيشه ها شکستنيست، زندگی گذشتنيست، اين فقط محبت است، که هميشه ماندنيست ---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- تو اگر باز کنی پنجره ای سمت دلم ، میتوان گفت که من چلچله لال توام، مثل یک پوپک سرمازده در بارش برف ، سخت محتاج به گرمای پر و بال توام ---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- راز دل با كس نگفتم چون ندارم محرمی ، هر كه را محرم شمردم عاقبت رسوا شدم ، راز دل با آب گفتم تا نگويد با كسی ، عاقبت ورد زبان ماهی دريا شدم ---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- من آن رودم که تنها آب دارم ، نگاهی خسته و بی تاب دارم ، من عشق نور دارم در دل اما ، فقط تصویری از مهتاب دارم ---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- فرياد من از داغ توست ، بيهوده خاموشم مکن ، حالا که يادت ميکنم ، ديگر فراموشم مکن ، همرنگ دريا کن مرا ، يکبار معنا کن مرا-- وقتي كبوتري شروع به معاشرت با كلاغها ميكند پرهايش سفيد ميماند، ولي قلبش سياه می شود ------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------ روي ديوار مقابل پنجره‌ات قلبي كشيدم زيبا، تا ارزش عشق هميشه در خاطرت باشد، امروز توراديدم كه روي قلبم مي‌نوشتی: زباله‌هايتان را در اين محل نگذارید --------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- اين روزها انگار باد به گوش آدمها مى رساند ، که چقدر تنهايم ؛عجيب است همه مى خواهند دوستان خلوتشان را ، با من قسمت کنند ! حتما چشمهايم هر صبح ، به راحتى باران ديشب را ، لو مى دهد ----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- چه ساده با گريستن خويش زنده مي شويم و چه ساده در ميان گريستن مي ميريم و در فاصله ي اين دو به سادگي چه معمايي مي سازيم به نام زندگي ----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- دوست داشتن کسي که لايق دوست داشتن نيست اسراف محبت است ----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- چشمامو وقف تــو کردم، دل به خلوت تــــو بستم ، هم ترانه پس كجايي؟! من كه مردم از جدايـی، دل شكسته و غــريبم، جون ميدم اگـــه نيايی


|
امتیاز مطلب : 18
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5


زخم وتن
جمعه 18 / 2 / 1392 ساعت 1:24 | بازدید : 5599 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )
تمام تنم میلرزد... از زخمهایی که خورده ام..!! من از دست رفته ام...شکسـ ــ ـ ـته ام می فهمی؟؟ به انتهای بودنم رسیده ام اما...! اشــــــک نمیریزم پنهان شده ام پشت لبخـــندی که درد میــــکند.....!!!!


|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2


خدايا! باتوام
چهار شنبه 16 / 2 / 1392 ساعت 3:3 | بازدید : 4970 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )
درد دل من و خدا!!! گفتم غیر از تو کسی رو ندارم! گفتی:نحن اقرب الیه من حبل الورید ما از رگ گردن با انسان نزدیک تریم(ق/16) گفتم ولی انگار اصلا منو فراموشکردی! گفتی:فاذکرونی اذکرکم مرا یاد کنید تا یاد شما باشم(بقره/152) گفتم تا کی باید صبر کرد؟! گفتی:وما یدریک لعل الساعه تکون قریبا تو چه میدونی شاید موعدش نزدیک باشه(احزاب/63) گفتم تو بزرگی ونزدیکیت برای من کوچیک خیلی دوره!تا اون موقعچیکار کنم؟! گفتی: واتبع ما یوحی الیک واصبر حتی یحکم الل کارایی که بهت گفتم انجام بده و صبر کن تا خدا خودش حکم کنه(یونس/109) گفتم تو خدایی و صبور!من بنده ات هستم و ظرف صبرم کوچیک...یه اشاره کنی تمومه! گفتی:عسی ان تحب شیئا وهو شرلکم شاید چیزی که تو دوست داری به صلاحت نباشه(بقره/216)ه/216) گفتم:انا عبدک الضعیف الذلیل...اصلاچطور دلت میاد؟! گفتی:ان الله بالناس لرئوف رحیم خدا نسبت به همه ی مردم،نسبت به همه...مهربونه(بقره/143) گفتم دلم گرفته! گفتی:بفضل الله وبرحمته فبذلک فلیفرحوا باید به فضل و رحمت خدا شاد باشند(یونس/58) گفتم اصلا بی خیال!توکلت علی الله... گفتی:ان الله یحب المتوکلین خدا اونایی رو که توکل میکنن دوست داره(آل عمران/159) گفتم خیلی چاکریم! ولی اینبار انگار گفتی:حواست رو خوب جمع کن!یادت باشه که: ومن الناس من یعبد الله علی حرف فان اصابه خیر اطمأن به و ان اصابته فتنة انقلب علی وجهه خسر الدنیاوالآخره بعضی از مردم خدارو فقط به زبونعبادت میکنن.اگه خیری بهشون برسه، امن و آرامش پیدا میکنن و اگر بلایی سرشون بیاد تا امتحان شن، روگردون میشن...خودشون تو دنیا وآخرت ضرر میکنن(حج/11) گفتم چقدر احساس تنهایی میکنم! گفتی:فانی قریب من که نزدیکم(بقره/186) گفتم تو همیشه نزدیکی من دورم،کاش میشد بهت نزدیک شم! گفتی:واذکر ربک فی نفسک تضرعا وخیفة ودون الجهر من القول بالغدو والأصال هر صبح وعصر پروردگارت رو پیش خودت،با خوف و تضرع،وبا صدای آهسته یاد کن(اعراف/205) گفتم این هم توفیق میخواهد! گفتی:الا تحبون ان یغفر الله لکم دوست ندارید خدا ببخشدتون؟!(نور/22)نور/22) گفتم معلومه که منو دوست داری! گفتی:واستغفروا ربکم تم توبواالیه پس از خدا بخواید ببخشدتون وبعد توبه کنید(هود/90) گفتم با اینهمه گناه...آخه چیکار میتونم بکنم! گفتی:الم یعلموا ان الله هو یقبل التوبة عن عباده مگه نمیدونید خداست توبه رو از بنده هاش قبول میکنه؟!(توبه/104) گفتم دیگه روی توبه ندارم! گفتی:الله العزیز العلیم غافر الذنب وقابل التوب (ولی)خدا عزیزه و دانا،او آمرزنده ی گناه است و پذیرنده ی(توبه2-3) گفتم با اینهمه گناه من برای کدوم گناهم توبه کنم؟! گفتی:ان الله یغفر الذنوب جمیعا خدا همه گناه هارو میبخشه(زمرد/53) گفتم یعنی باز بیام ،بازم منو میبخشی؟ گفتی:ومن یغفر الذنوب الا الله به جز خدا کیه که گناهان رو ببخشه؟!(آل عمران/135) گفتم نمیدونم چرا همیشه درمقابل این کلامت کم میارم! آتیشم میزنه،ذوبم میکنه،عاشق میشم!توبه میکنم یا غافر الذنب،اغفر ذنوبی جمیعا! گفتی:ان الله یحب التوابین ویحب المتطهرین خدا هم توبه کننده ها و هم اونایی که پاک هستند رو دوست داره(بقره/222) ناخواسته گفتم:الهی و ربی من لی غیرک! گفتی:الیس الله بکاف عبده خدا برای بنده اش کافی نیست؟!(زمرد/36) گفتم در برابر اینهمه مهربونیت چیکار میتونم بکنم؟! گفتی:یا ایها الذین امنوا اذکروا اللهذکرا کثیرا وسبحوه بکرة و اصیلا هوالذی یصلی علیکم وملائکته لیخرجکم من الظلمات الی النور وکان بالمومنین رحیما ای مومنین!خدا رو زیاد یاد کنید وصبح و شب تسبیحش کنید. او کسیست که خودش وفرشته هایش بر شما درود ورحمت میفرستند،تا شمارا از تاریکی ها به سوی روشنایی بیرون بیاورند خدا نسبت به مومنین مهربان است(احزاب/42-43)


|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2


بغض..
چهار شنبه 16 / 2 / 1392 ساعت 2:34 | بازدید : 4204 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )
وقتی بغضم شکسته شد و بغضهایم.......... غرق شد در اندوه و بی تابی فقط سکوت با من بود گاهگاهی که تنم خسته ار لحظه ها...... به سوی تلخ ترین مرداب زندگی کشیده می شود شبهایی که بالشتم..... خیس می شد ازاشک شبانه و حسرت فقط سکوت با من بود دیری است....... که با درد خود هم آشیان شده ام وهنوز,........ سکوت با من است کاش به جای تو...... بر سکوت عاشق بودم

موضوعات مرتبط: شعر , شعرفارسي , ,

|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


كجايي سهراب؟!
چهار شنبه 16 / 2 / 1392 ساعت 1:58 | بازدید : 4387 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )
و کجایی سهراب؟ آب را گل کردند. چشمها را بستند و چه با دل کردند. وای سهراب کجایی آخر؟ زخم ها بر دل عاشق کردند. خون بر چشم شقایق کردند. تو کجایی سهراب؟که همین نزدیکی عشق را دار زدند . همه جا سایه دیوار زدند وای سهراب کجایی که ببینی حالا دل خوش مثقالیست! دل خوش سیری چند؟ صبر کن سهراب قایقت جا دارد؟ من می خواهم دور شوم از این خاک غریب !

موضوعات مرتبط: شعر , شعرفارسي , ,

|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


قراردادهاي خط خطي
یک شنبه 13 / 2 / 1392 ساعت 7:14 | بازدید : 4650 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )
همـه ی ِقـراردادهــا را کـهروی کـاغـذهـای بـیجـان نـمینویسنـــــــد !بــعـضی از عـهـدهــارا روی قــلـب هـایهــم مـینــویــسـیـمحـواست به ایـنعـهـدهـای غـیـرکـاغـذی بـاشـدشـکـسـتَنـشـان یـک آدمرا مـی شـکند


|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3


آهنگ زيباي بانودلکش
یک شنبه 30 / 1 / 1392 ساعت 5:31 | بازدید : 5617 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )
آهنگ بسیار معروف بانو دلکش اميد جانم ز سفر باز امد شكر دهانم زسفر باز امد عزيز ان كه بيخبر به ناگهان رود سفر چو ندارد ديگر دلبندي به لبش ننشيند لبخندي چو غنچه سپيده دم شكفته شد لبم ز همكه شنيدم يارم باز امد ز سفر غمخوارم باز امد همچنان كه عاقبت پس از همه شب بدمد سحر ناگهان نگار من چنان مه نو امد از سفر همچنان كه عاقبت پس از همه شب بدمد سحر ناگهان نگار من چنان مه نو امد از سفر من هم پس از ان دوري بعد از غم مهجوري يك شاخه گل بردم به برش ديدم كه نگار من سرخوش ز كنار من بگذشت و برفت بر يار دگرش اه از ان گلي كه دست من بود خموش و يك جهان سخن بود گل كه شهره شد به بي وفايي بديدن چنين جدايي زغصه پاره پيرهن شد
برچسب‌ها: "حسين مولودي سقز" ,


|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2


منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
نظر سنجی

بنظرشماكدام يك ازشهرهاي كردنشين زيربيشترهدف تهاجم فرهنكي قراركرفته است؟

آرشیو مطالب
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



دیگر موارد
چت باکس

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)
تبادل لینک هوشمند

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان kurdnews و آدرس kordstan.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را د




آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 5108
:: کل نظرات : 148

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 45

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 2528
:: باردید دیروز : 96
:: بازدید هفته : 2624
:: بازدید ماه : 241025
:: بازدید سال : 688944
:: بازدید کلی : 4589123