|
11 / 6 / 1399 ساعت 4:21 |
بازدید : 1225 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات 0 )
|
گالوپینگ یا پدیدهٔ نوسان هادی
به پدیدهای در خطوط انتقال هوایی گفته میشود که در آن هادیها دچار ارتعاشی با دامنه بالا و بسامد پایین میشوند که در اثر وزش باد رخ میدهد. هادیها ممکن است تکی یا باندل پوشیدهشده از یخ باشند. در طراحی خطوط انتقال هوایی این پدیده نقش مهمی در تعیین فواصل عایقی و بارگذاری برج ها دارد.
این پدیده در هنگام وزش بادهای متقاطع نسبت به سطح هادیهای یخزده رخ میدهد. هر چند این پدیده معمولا در هادیهای یخزده رخ میدهد اما در مواردی هم هنگام وزش بادهای شدید و دائمی در هادیهایی که یخ نزدهاند مشاهده شدهاست.
گالوپینگ میتواند موجب تغییر شدید بار اعمالشده بین فازهای برج یا دوطرف برج شود که موجب خمش عمودی یا افقی و اعمال بارهای پیچشی روی برج یا بازوهای آن میشود. شدت این بارها در حدی است که میتواند موجب تخریب پیچهای برج شود. از دیگر آثار این پدیده سایدگی در بعضی تجهیزات مانند یوک پلیتها و پینهای مقره ها است
فرکانس این پدیده محدودهای بین ۰٫۱ تا ۱ هرتز دارد و دامنهٔ آن از ±۰٫۱ تا ±۱ برابر شکم (سگ) هراسپن متغیر است. در خطوط توزیع نیرو این دامنه ممکن است تا ۴ برابر سگ هم برسد.
امواج مکانیکی حاصل از گالوپینگ میتواند به صورت ایستا یا متحرک یا ترکیبی از این دو باشد و بین یک تا ده حلقه در اسپن مشاهده میشود، ولی معمولا تعداد حلقهها کم است. دامنهٔ قله-به-قلهٔ امواج در این پدیده غالبا به بزرگی شکم در اسپن (دهانه) هستند و گاهی (مخصوصا در اسپنهای کوتاه) بزرگتر هم میشوند. طبق مشاهدات اگر تعداد حلقهها بیش از ۳ مورد در اسپن باشد، دامنهٔ امواج کوچکتر از شکم اسپن میشود.
در گالوپینگ بیشتر حرکتهای هادی در جهت عمودی هستند اما غالبا یک جزء افقی در امتداد خط نیز مطرح است. جزءهای عمودی و افقی حرکت معمولا همفاز نیستند و بنابراین یک نقطهٔ روی حلقهٔ مرکزی هادی، یک مدار بیضوی را طی میکند.
هنگامی که گالوپینگ با یک حلقه در یک اسپن رخ میدهد میتواند موجب جابجایی طولی قابل توجه در امتداد خط شود. حرکتهای در اسپنهای بلندتر قابلتوجهترند. حرکت پیچشی (تاب) هادیهای تکی را به سختی میشود از روی زمین تشخیص داد اما تشخیص و اندازهگیری آن با استفاده از علائم مناسب امکانپذیر میگردد.
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
|
11 / 6 / 1399 ساعت 4:21 |
بازدید : 1225 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات 0 )
|
گالوپینگ یا پدیدهٔ نوسان هادی
به پدیدهای در خطوط انتقال هوایی گفته میشود که در آن هادیها دچار ارتعاشی با دامنه بالا و بسامد پایین میشوند که در اثر وزش باد رخ میدهد. هادیها ممکن است تکی یا باندل پوشیدهشده از یخ باشند. در طراحی خطوط انتقال هوایی این پدیده نقش مهمی در تعیین فواصل عایقی و بارگذاری برج ها دارد.
این پدیده در هنگام وزش بادهای متقاطع نسبت به سطح هادیهای یخزده رخ میدهد. هر چند این پدیده معمولا در هادیهای یخزده رخ میدهد اما در مواردی هم هنگام وزش بادهای شدید و دائمی در هادیهایی که یخ نزدهاند مشاهده شدهاست.
گالوپینگ میتواند موجب تغییر شدید بار اعمالشده بین فازهای برج یا دوطرف برج شود که موجب خمش عمودی یا افقی و اعمال بارهای پیچشی روی برج یا بازوهای آن میشود. شدت این بارها در حدی است که میتواند موجب تخریب پیچهای برج شود. از دیگر آثار این پدیده سایدگی در بعضی تجهیزات مانند یوک پلیتها و پینهای مقره ها است
فرکانس این پدیده محدودهای بین ۰٫۱ تا ۱ هرتز دارد و دامنهٔ آن از ±۰٫۱ تا ±۱ برابر شکم (سگ) هراسپن متغیر است. در خطوط توزیع نیرو این دامنه ممکن است تا ۴ برابر سگ هم برسد.
امواج مکانیکی حاصل از گالوپینگ میتواند به صورت ایستا یا متحرک یا ترکیبی از این دو باشد و بین یک تا ده حلقه در اسپن مشاهده میشود، ولی معمولا تعداد حلقهها کم است. دامنهٔ قله-به-قلهٔ امواج در این پدیده غالبا به بزرگی شکم در اسپن (دهانه) هستند و گاهی (مخصوصا در اسپنهای کوتاه) بزرگتر هم میشوند. طبق مشاهدات اگر تعداد حلقهها بیش از ۳ مورد در اسپن باشد، دامنهٔ امواج کوچکتر از شکم اسپن میشود.
در گالوپینگ بیشتر حرکتهای هادی در جهت عمودی هستند اما غالبا یک جزء افقی در امتداد خط نیز مطرح است. جزءهای عمودی و افقی حرکت معمولا همفاز نیستند و بنابراین یک نقطهٔ روی حلقهٔ مرکزی هادی، یک مدار بیضوی را طی میکند.
هنگامی که گالوپینگ با یک حلقه در یک اسپن رخ میدهد میتواند موجب جابجایی طولی قابل توجه در امتداد خط شود. حرکتهای در اسپنهای بلندتر قابلتوجهترند. حرکت پیچشی (تاب) هادیهای تکی را به سختی میشود از روی زمین تشخیص داد اما تشخیص و اندازهگیری آن با استفاده از علائم مناسب امکانپذیر میگردد.
<-PostRate->
|
امتیاز مطلب : <-PostRateResult->
|
تعداد امتیازدهندگان : <-PostRateCount->
|
مجموع امتیاز : <-PostRateTotal->
|
پنج شنبه 14 / 1 / 1399 ساعت 8:4 |
بازدید : 1779 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات 0 )
|
https://t.me/c/1332032989/26
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
|
28 / 6 / 1398 ساعت 18:12 |
بازدید : 1178 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات 0 )
|
|
امتیاز مطلب : 13
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
|
16 / 6 / 1398 ساعت 6:7 |
بازدید : 1751 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات 0 )
|
کد چند آهنگ زیبا از هوشیار ایوبی یا هوشایر نودشه برای وبلاگ
به درخواست دوست خوبم دانیار
کدها در ادامه مطلب
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
|
سه شنبه 3 / 6 / 1398 ساعت 4:4 |
بازدید : 1628 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات 0 )
|
ﻫﻤﻪ ﻣﺎ ﮔﺎﻫﯽ ﺍﺣﻤﻖ ﻣﯽ ﺷﻮﯾﻢ
ﺍﻣﺎ ﺑﯿﺸﻌﻮﺭ ﻧﻪ .
ﺣﺎﻻ ﺑﻌﻀﯽ ﮐﻤﺘﺮ ﻭ ﺑﻌﻀﯽ ﻫﺎ ﺑﯿﺸﺘﺮ .
ﺣﻘﯿﻘﺘﺶ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﺨﻮﺍﻫﯿﺪ ﺍﺣﻤﻖ ﻣﺠﺮﻡ ﻧﯿﺴﺖ، ﺑﯿﻤﺎﺭ ﺍﺳﺖ .
ﯾﻌﻨﯽ ﻣﻌﻤﻮﻻً ﺍﺣﻤﻖ ﻫﺎ ﺁﮔﺎﻫﺎﻧﻪ ﺩﺳﺖ ﺑﻪ ﺣﻤﺎﻗﺖ ﻧﻤﯽ ﺯﻧﻨﺪ .
ﺍﺣﻤﻖ ﻫﺎ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﺁﻧﮑﻪ ﻣﻮﺟﺐ ﺗﻨﻔﺮ ﺑﺸﻮﻧﺪ، ﻣﺎﯾﻪ ﺗﺮﺣﻤﻨﺪ .
ﺍﻣﺎﺑﯿﺸﻌﻮﺭ ﻫﺎ ﺩﺍﺳﺘﺎﻧﺸﺎﻥ ﺑﺎ ﺍﺣﻤﻖ ﻫﺎ ﻓﺮﻕ ﺩﺍﺭﺩ .
ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻣﻨﺘﻬﺎﯼ ﺳﻤﺖ ﭼﭗ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ، ﺭﺍﻩ ﺻﺪ ﻧﻔﺮ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺑﺮﺩ ﺗﺎ
ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺭﺍﺳﺖ ﺑﺮﻭﺩ ﺑﯿﺸﻌﻮﺭ ﺍﺳﺖ .
ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺳﺎﻋﺖ ﺳﻪ ﺻﺒﺢ ﺑﻮﻕ ﻣﯿﺰﻧﺪ ﺑﯿﺸﻌﻮﺭ ﺍﺳﺖ .
ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺟﻠﻮ ﺗﻤﺎﻡ ﺯﻧﺎﻥ ﻣﺴﯿﺮ ﻣﯽ ﺍﯾﺴﺘﺪ ﻭ ﺑﺮﺍﯾﺸﺎﻥ ﺑﻮﻕ ﻣﯿﺰﻧﺪ
ﺑﯿﺸﻌﻮﺭ ﺍﺳﺖ .
ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﺑﺎﺭﯾﮏ ﺩﻭﺑﻠﻪ ﭘﺎﺭﮎ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﺑﯿﺸﻌﻮﺭ ﺍﺳﺖ .
ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺷﺐ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﺴﯿﺮ ﺭﺍ ﻧﻮﺭ ﺑﺎﻻ ﻣﯽ ﺭﻭﺩ ﺑﯿﺸﻌﻮﺭ ﺍﺳﺖ .
ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﻣﺪﺍﺧﻠﻪ ﺩﺭ ﺗﻤﺎﻡ ﮐﺎﺭﻫﺎ ﺭﺍ ﻣﯿﺪﻫﺪ ﻭ ﺑﺪﻭﻥ
ﺗﺨﺼﺺ ﻭ ﺁﮔﺎﻫﯽ ﺣﮑﻢ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ ﺑﯽ ﺷﻌﻮﺭ ﺍﺳﺖ .
ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻣﺪﺍﻡ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﻗﻀﺎﻭﺗﻪ ﺑﯿﺠﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ ﺑﯿﺸﻌﻮﺭ ﺍﺳﺖ
ﻭ ..
ﺍﯾﻦ ﻫﺎ ﺑﯿﺸﻌﻮﺭﻧﺪ .
ﺣﺎﻻ ﯾﺎ ﺍﺯ ﻧﻮﻉ ﺍﺣﻤﻖ ﺑﯿﺸﻌﻮﺭ
ﯾﺎ ﺍﺯ ﻧﻮﻉ ﭘﺮﻓﺴﻮﺭ ﺑﯿﺸﻌﻮﺭ .
ﺍﺣﻤﻖ ﺑﻮﺩﻥ ﺩﺭﺩ ﻧﺪﺍﺭﺩ
ﺩﺭﻣﺎﻥ ﻫﻢ ﻧﺪﺍﺭﺩ
ﺭﺑﻄﯽ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺷﻌﻮﺭ ﻧﺪﺍﺭﺩ
ﺑﯿﺸﻌﻮﺭﯼ ﺍﺯ ﺟﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﻣﯽ ﺁﯾﺪ .
ﺍﺯ ﺧﺎﻧﻪ ﻭ ﻣﺪﺭﺳﻪ
ﺍﺯ ﺳﺮﺍﻧﻪ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ
ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﺷﯿﻔﺘﮕﯽ
ﺍﺯ ﺑﯽ ﻭﺟﺪﺍﻧﯽ
ﺍﺯ ﻧﺎﺁﮔﺎﻫﯽ ﻭ ﻋﺪﻡ ﺗﻤﺎﯾﻞ ﺑﻪ ﺁﮔﺎﻫﯽ
ﺍﺯ ﺗﻌﺼﺒﺎﺕ ﺑﯿﺠﺎ ﺩﺭ ﻫﺮ ﺯﻣﯿﻨﻪ ﺍﯼ
ﺑﯿﺸﻌﻮﺭﯼ ﻭﺍﮔﯿﺮ ﺩﺍﺭﺩ .
ﻫﻢ ﺩﺭﺩ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﻫﻢ ﺩﺭﻣﺎﻥ
ﻣﺸﮑﻞ ﻣﺎ، ﺍﺣﻤﻖ ﻫﺎ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ
ﻣﺸﮑﻞ ﻣﺎ، ﻫﯿﭽﻮﻗﺖ ﺍﺣﻤﻖ ﻫﺎ ﻧﺒﻮﺩﻧﺪ
ﻣﺸﮑﻞ ﻣﺎ، ﺑﯿﺸﻌﻮﺭ ﻫﺎ ﻫﺴﺘﻨﺪ
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
|
20 / 11 / 1396 ساعت 12:56 |
بازدید : 4579 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات 0 )
|
فاک (به انگلیسی: Fuck) یک واژهٔ عامیانه در زبان انگلیسی است که به معنای عمل آمیزش اشاره دارد. این واژه در میان مردم رکیک تلقی شده و بیشتر به صورت ناسزا و برای کوچک کردن فرد مقابل به کار برده میشود. گاهی نیز نشاندهندهٔ شدت عصبانیت است (شبهجمله). همچنین میتوان از این کلمه برای نفرین کردن نیز استفاده شود، ولی امروزه کاربرد زیادی ندارد.
این واژه معنای جنسی زیادی دارد و در گفتگوهای روزانه کاربرد فراوانی دارد.
همچنین بلندکردن انگشت میانی درحالیکه دیگر انگشتها به حالت مشت هستند هم به صورت اشارهای به معنیِ فاک است.
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
|
20 / 11 / 1396 ساعت 12:56 |
بازدید : 3772 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات 0 )
|
پرسپولیسی ها یکی پس از دیگری رکورد یکدیگر را می شکنند و حالا نوبت به علی علیپور و وحید امیری رسیده است. این دو بازیکن در دیدار مقابل صنعت نفت روز درخشانی را سپری کردند و با همکاری یکدیگر، 2 گل به ثمر رساندند تا علیپور آقای گلی خود را قطعیت بخشد و امیری هم به محسن مسلمان نزدیک و نزدیک تر شود.
مسلمان در فصل جاری 9 پاس گل داده و آقای پاس گل لیگ هفدهم است و حالا پس از او، وحید امیری با 6 پاس گل در رده دوم قرار دارد و در تعقیب اوست. باتوجه به نیمکت نشینی ادامه دار مسلمان، امیری شانس بالایی برای رسیدن به او دارد.
علی علیپور نیز با 2 گلی که وارد دروازه نوشی صوفیانی کرد، موفق شد رکورد مهدی طارمی در لیگ پانزدهم را که 16 گل بود را بشکند و حالا به دنبال شکستن رکورد این بازیکن در لیگ شانزدهم است.
|
امتیاز مطلب : 12
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
|
دو شنبه 29 / 7 / 1396 ساعت 7:14 |
بازدید : 5191 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات 0 )
|
ﺎﮐﺮﺩﻫﺎﺍﺯﭘﺸﺖ ﺑﻪ حضرت ﻋﻠﯽ ﺷﻤﺸﯿﺮﻧﺰﺩﯾﻢ
ﻣﺎﮐﺮﺩﻫﺎ ﺳﺮ امام ﺣﺴﯿﻦ ﺍﺯﺗﻦ ﺟﺪﺍﻧﮑﺮﺩﯾﻢ
ﻣﺎﮐﺮﺩﻫﺎ امام ﺣﺴﻦ ﻣﺴﻤﻮﻡ ﻧﮑﺮﺩﯾﻢ
ﻣﺎﺯﯾﻨﺐ ﻭﺯﻫﺮﺍ ﺭﺍﺑﻪﻋﻨﻮﺍﻥ ﻏﻨﯿﻤﺖ ﺩﺭﮐﻮﭼﻪﻫﺎﯼ
ﮐﻮﻓﻪ ﺑه حراﺝ ﻧﮕﺬﺍﺷﺘﯿﻢ
ﺗﺎﺭﯾﺨﻤﺎﻥ ﻣﺜﻞ ﻫﻤﺪﯾﮕﺮﺍﺳﺖ ﭘﺮﺍﺯﺧﯿﺎﻧﺖ ﻭﺩﺭﻭﻍ
ﻭﻓﺮﯾﺐ
ﺍﺑﻦ ﻣﻠﺠﻢ ﻋﺮﺏ ﻋﺮﺍﻗﯽ ﺍﺯﭘﺸﺖ ﺑﻪ ﻋﻠﯽ ﺧﻨﺠﺮﺯﺩ
ﻭﺍﻣﺮﻭﺯ ﺑﺎﻫﻤﺎﻥ ﻧﻮﻩ ﻫﺎﯼ ﺍﺑﻦ ﻣﻠﺠﻢ ﺑﻪﺟﻨﮓ ﮐﺮﺩﻫﺎ
ﺍﻣﺪﻩﺍﯾﺪ ... ﭼﺮﺍ؟
ﺟﻌﺪﻩ ﺑﻨﯽ ﺍﺷﻌﺚ ﺣﺴﻦ ﺭﺍﻣﺴﻤﻮﻡ ﮐﺮﺩ ﻭﻟﯽ
ﺍﻣﺮﻭﺯﺑﺎﺧﺎﻧﺪﺍﻥ ﺑﻨﯽ ﺍﺷﻌﺚ به ﺟﻨﮓ ﻣﺎﺍﻣﺪﻩﺍﯾﺪ ..ﭼﺮﺍ
؟
ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺣﺎﺩﺛﻪ ﮐﺮﺑﻼ ﺩﺭﻫﺰﺍﺭﻭﭼﻬﺎﺭﺻﺪﺳﺎﻝ ﭘﯿﺶ
ﻧﻮﺣﻪﺳﺮﺍﯾﯽ ﻭﻋﺰﺍﯼ ﻋﻤﻮﻣﯽ ﺭﺍﻩ ﻣﯿﻨﺪﺍﺯﯾﺪ ﻭﻟﯽ
ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻫﻤﺎﻥ ﺣﺎﺩﺛﻪ ﻭﺑﺎﺩﺳﺖ ﺷﻤﺎﺩﺭﺩﺷﺖ ﮐﺮﮐﻮﮎ
ﺩﺭﺣﺎﻝ ﺭﺥﺩﺍﺩﻥ ﺍﺳﺖ .. ﭼﺮﺍ؟
ﻣﻠﺖ ﮐﺮﺩ ﻫﻢ ﻣﺜﻞ امامان ﻋﻠﯽ ﻭﺣﺴﯿﻦ ﻭﺣﺴﻦ
ﻣﺠﺮﻭﺡ ﯾﮏ ﻋﺪﻩ ﺧﺎﺋﻦ ﻭﭘﺴﺖ ﻓطﺮﺕ ﻣﺜﻞ ﺧﺎﻧﺪﺍﻥ
ﺍﺑﻦ طﺎﻟﺒﺎﻧﯽ ﻭﻫﯿﺮﻭﺑﻨﯽ ﺍﺷﻌﺚ ﻫﺎﯼ ﮐﺮﺩﺳﺘﺎﻧند
ﻭﻟﯽ ﺷﻤﺎ ﭼﺮﺍ؟؟
ﺩﺭآﻥ ﻭﺍﺣﺪ ﺍﺩﻋﺎﯼ ﺩﻓﺎﻉ ﺍﺯﻣﻈﻠﻮﻡ ﺍﻣﺎ
ﺩﺭﮐﻨﺎﺭﻇﺎﻟﻤﯿﺪ .. ﭺﺭﺍ ... ؟
ﺷﻤﺎﮐﻪ ﺍﺩﻋﺎﯼ ﻗﻮﻡ ﭘﺎﺭﺳﯽ ﻭﺍﻣﭙﺮﺍﺗﻮﺭﯼ ﭘﺎﺭﺳﯿﺪ
ﭼﺮﺍﻋﺮﺏ ﭘﺮﺳﺘﯽ .. ؟
ﭼﺮﺍﻋﺮﺏ ﭘﺮﺳﺘﯽ؟
ﭼﺮﺍﻋﺮﺏ ﭘﺮﺳﺘﯽ؟
۹
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
|
سه شنبه 25 / 4 / 1396 ساعت 7:34 |
بازدید : 4355 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات 0 )
|
برای خرید کولر گازی باما بگیرید
سقز:فروشگاه که ژین
شماره تماس :09186677198
مهرپرور
|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
|
29 / 7 / 1395 ساعت 7:7 |
بازدید : 6854 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات 0 )
|
*شـــــێـــر و ڕێوی*
پــــیـــر بـــبو شــێر بە جارێ
ماندوو و بێ هێــز لای دارێ
دانیشـــتبــوو بە پەشـــێوی
زاتـــــــی لێ شــــکا ڕێوی
ڕێوی بە تەوس و تەشــەر
گوتی مەرحەبا ، سەروەر!
نەتبینـــــم بە پەرۆشــــی
بۆ وا مات و بێ هۆشی؟!
حـــــەیفێ ، نەماوە باوت
ســـــۆمای نەماوە چاوت
دەنا مــن وەکوو ئەوکات
خزمەتکارێ بووم لە لات
شـــــــــوکر دەور گۆڕاوە
شێـــــر بە ڕێوی دۆڕاوە!
لە وڵامــــی سوکایەتی
بە گــــورجی و ئازایەتی
هەستا و گوتی کاکی شێر:
بڕۆ ئەی خوێڕی بێ خێر
بێجگە لە ڕیا و فێلبازی
بە چ کارێک دەنازی؟!
من شێرم ناوم بەرزە
دوژمن دەخەمە لەرزە
ڕێگە و ئاکاری شێران
کردوونی بە دلێران
سەد هێندەی تر بێ هێز بم،
نە وەک تۆ بێ ڕێز بم
فیرو عەبدوڵڵایی (شوان)
سەرچاوە : کتێبی شێعری منداڵان : ئەستێرەباران ناوەندی بڵاوکردنەوەی بیریار ساڵی ۱۳۹۴ ی هەتاوی
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
|
پنج شنبه 22 / 7 / 1395 ساعت 2:21 |
بازدید : 5167 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات 0 )
|
ﻧﺎﻣﻪ ﺧﺎﻧﻤﻲ ﺑﻪ ﺍﻧﺸﺘﻴﻦ
ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ "ﻣﺮﯾﻠﯿﻦ ﻣﻮﻧﺮﻭ " ﯾﮏ
ﻭﻗﺘﯽ ﻧﺎﻣﻪ ﺍﯼ ﻧﻮﺷﺖ ﺑﻪ " ﺍﻟﺒﺮﺕ
ﺍﻧﯿﺸﺘﯿﻦ " ﻣﺘﻦ ﺍﯾﻦ ﻧﺎﻣﻪ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺷﻜﻞ
ﺑﻮﺩ:
ﻓﮑﺮﺵ ﺭﺍ ﺑﮑﻦ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﻣﻦ ﻭ ﺗﻮ
ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﮐﻨﯿﻢ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﯾﻤﺎﻥ ﺑﺎ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ
ﻣﻦ ﻭ ﻫﻮﺵ ﻭ ﻧﺒﻮﻍ ﺗﻮ ﭼﻪ ﻣﺤﺸﺮﯼ
ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ !
ﺁﻗﺎﯼ " ﺍﻧﯿﺸﺘﯿﻦ " ﻫﻢ ﻃﯽ ﻧﺎﻣﻪ ﺍﯼ ﺑﻪ
ﻣﺮﻟﯿﻦ ﻣﻮﻧﺮﻭ ﻧﻮﺷﺖ : ﻣﻤﻨﻮﻥ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ
ﻫﻤﻬﻠﻄﻒ ﻭ ﺩﺳﺖ ﻭ ﺩﻟﺒﺎﺯﯼ ﺧﺎﻧﻢ.
ﻭﺍﻗﻌﺎ ﻫﻢ ﮐﻪ ﭼﻪ ﻏﻮﻏﺎﯾﯽ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ !
ﻭﻟﯽ ﺍﯾﻦ ﯾﮏ ﺭﻭﯼ ﺳﮑﻪ ﺍﺳﺖ .
ﻓﮑﺮﺵ ﺭﺍ ﺑﮑﻨﯿﺪ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﻗﻀﯿﻪ ﺑﺮ
ﻋﮑﺲ ﺷﻮﺩ ﭼﻪ ﺭﺳﻮﺍﯾﯽ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﺑﺮ ﭘﺎ
ﻣﯽ ﺷﻮﺩ !
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
|
شنبه 15 / 10 / 1394 ساعت 10:15 |
بازدید : 6207 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات 0 )
|
.
ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ﻗﺴﻤﺘﯽ ﺍﺯ ﻭﺟﻪ
ﭼﮏ: ﺩﺭ ﺻﻮﺭﺗﯽ ﮐﻪ
ﻣﻮﺟﻮﺩﯼ ﺣﺴﺎﺏ
ﺻﺎﺩﺭﮐﻨﻨﺪﻩ ﭼﮏ ﻧﺰﺩ
ﺑﺎﻧﮏ ﮐﻤﺘﺮ ﺍﺯ ﻣﺒﻠﻎ
ﻣﻨﺪﺭﺝ ﺩﺭ ﭼﮏ ﺑﺎﺷﺪ،
ﺩﺍﺭﻧﺪﻩ ﭼﮏ ﺣﻖ ﺩﺍﺭﺩ
ﻣﯿﺰﺍﻥ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺭﺍ ﺳﺌﻮﺍﻝ
ﻧﻤﺎﯾﺪ ﻭ ﯾﺎ ﻣﺒﻠﻎ ﻣﻮﺟﻮﺩﯼ
ﺭﺍ ﻧﻘﺪﺍً ﺍﺧﺬ ﻭ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ
ﺑﺎﻗﯿﻤﺎﻧﺪﻩ ﻭﺟﻪ ﭼﮏ
ﺗﻘﺎﺿﺎﯼ ﮔﻮﺍﻫﯽ ﻋﺪﻡ
ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ﻧﻤﺎﯾﺪ.
ﺩﺭ ﺻﻮﺭﺗﯿﮑﻪ ﺩﺍﺭﻧﺪﻩ ﭼﮏ
ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ﻭﺟﻪ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺩﺭ
ﺣﺴﺎﺏ ﺟﺎﺭﯼ ﺻﺎﺩﺭﮐﻨﻨﺪﻩ
ﭼﮏ ﺭﺍ ﺩﺭﯾﺎﻓﺖ ﻭ ﻧﺴﺒﺖ
ﺑﻪ ﺑﻘﯿﻪ ﺁﻥ ﮔﻮﺍﻫﯽ ﻋﺪﻡ
ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ﺍﺧﺬ ﻧﻤﺎﯾﺪ، ﺑﺎﻧﮏ
ﻣﮑﻠﻒ ﺍﺳﺖ ﻣﺒﻠﻎ ﻣﻮﺟﻮﺩ
ﺩﺭ ﺣﺴﺎﺏ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺍﺭﻧﺪﻩ
ﭼﮏ ﻃﯽ ﺳﻨﺪ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ
ﻧﻘﺪﯼ ﺑﭙﺮﺩﺍﺯﺩ. ﺩﺍﺭﻧﺪﻩ
ﭼﮏ ﺑﺎﯾﺪ ﺿﻤﻦ ﺩﺭﺝ
ﻣﺸﺨﺼﺎﺕ ﮐﺎﻣﻞ
ﺷﻨﺎﺳﻨﺎﻣﻪ ﺍﯼ ﻭ ﺁﺩﺭﺱ ﻭ
ﺍﻣﻀﺎﺀ ﺩﺭ ﻇﻬﺮ ﭼﮏ ﻭ
ﺳﻨﺪ ﺑﺎﻧﮏ ﻭﻗﯿﺪ ﻧﻤﻮﺩﻥ
ﻣﺒﻠﻎ ﺩﺭﯾﺎﻓﺘﯽ ﭼﮏ ﺭﺍ ﺑﻪ
ﺑﺎﻧﮏ ﺗﺴﻠﯿﻢ ﻧﻤﺎﯾﺪ. ﺑﺎﻧﮏ
ﻣﮑﻠﻒ ﺍﺳﺖ ﻣﺒﻠﻎ ﻣﻮﺟﻮﺩ
ﺩﺭ ﺣﺴﺎﺏ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺍﺭﻧﺪﻩ
ﭼﮏ ﻃﯽ ﺳﻨﺪ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ
ﻧﻘﺪﯼ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ﻭ ﻧﺴﺒﺖ
ﺑﻪ ﺑﻘﯿﻪ ﻣﺒﻠﻎ ﮐﻪ ﮐﺴﺮ
ﻣﻮﺟﻮﺩﯼ ﻣﺤﺴﻮﺏ ﻣﯽ
ﮔﺮﺩﺩ ﮔﻮﺍﻫﯿﻨﺎﻣﻪ ﺍﯼ
ﻣﺸﺘﻤﻞ ﺑﺮ ﻣﺸﺨﺼﺎﺕ
ﭼﮏ ﻭ ﻣﺒﻠﻐﯽ ﮐﻪ
ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ﻧﺸﺪﻩ ﺻﺎﺩﺭ ﻭ ﺑﻪ
ﺩﺍﺭﻧﺪﻩ ﭼﮏ ﺗﺤﻮﯾﻞ ﻧﻤﺎﯾﺪ.
ﭼﮏ ﻣﺰﺑﻮﺭ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ
ﻣﺒﻠﻐﯽ ﮐﻪ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ﻧﺸﺪﻩ
ﺑﯽ ﻣﺤﻞ ﻣﺤﺴﻮﺏ ﻭ
ﮔﻮﺍﻫﯿﻨﺎﻣﻪ ﺑﺎﻧﮏ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ
ﻣﻮﺭﺩ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﺍﺭﻧﺪﻩ ﭼﮏ
ﺟﺎﻧﺸﯿﻦ ﺍﺻﻞ ﭼﮏ ﺧﻮﺍﻫﺪ
ﺑﻮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﺻﻮﺭﺕ ﻣﺮﺍﺟﻌﻪ
ﻣﺠﺪﺩ ﺩﺍﺭﻧﺪﻩ ﺍﯾﻦ ﻧﻮﻉ
ﮔﻮﺍﻫﯿﻨﺎﻣﻪ ﻭ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺑﻮﺩﻥ
ﻭﺟﻪ ﮐﺴﺮﯼ ﺩﺭ ﺣﺴﺎﺏ
ﺻﺎﺩﺭﮐﻨﻨﺪﻩ ﭼﮏ، ﺑﺎﻧﮏ
ﻣﮑﻠﻒ ﺍﺳﺖ ﺑﺎ ﺍﺧﺬ
ﮔﻮﺍﻫﯿﻨﺎﻣﻪ ﻣﺮﺑﻮﻃﻪ ﻭﺟﻪ
ﺁﻧﺮﺍ ﺍﺯ ﺣﺴﺎﺏ ﺻﺎﺩﺭﮐﻨﻨﺪﻩ
ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺫﯾﻨﻔﻊ
ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ﻧﻤﺎﯾﺪ، ﺍﯾﻦ ﺍﻣﺮ
ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﭼﻨﺪﯾﻦ ﺑﺎﺭ
ﺻﻮﺭﺕ ﭘﺬﯾﺮﺩ.
ﻧﺤﻮﻩ ﻋﻤﻞ ﺩﺭ ﺷﻌﺒﻪ ﺑﺪﯾﻦ
ﺻﻮﺭﺕ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﺻﻞ
ﭼﮏ ﺍﺯ ﺁﻭﺭﻧﺪﻩ ﭘﺲ ﺍﺯ
ﺗﺸﺮﯾﻔﺎﺕ ﻇﻬﺮﻧﻮﯾﺴﯽ ﻭ
ﮔﻮﺍﻫﯽ ﺍﻣﻀﺎﺀ ﮐﻪ ﻗﺒﻼً
ﮔﻔﺘﻪ ﺷﺪ ﺍﺧﺬ ﻭ ﻣﺒﻠﻎ
ﻣﻮﺟﻮﺩﯼ ﺩﺭ ﺣﺴﺎﺏ
ﺻﺎﺩﺭﮐﻨﻨﺪﻩ ، ﺑﺎ ﺻﺪﻭﺭ
ﯾﮏ ﻧﺴﺨﻪ ﺳﻨﺪ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ
ﻧﻘﺪﯼ ﻭ ﺍﺧﺬ ﺍﻣﻀﺎﺀ ﺍﺯ
ﺫﯾﻨﻔﻊ ﺑﻪ ﺩﺍﺭﻧﺪﻩ ﭼﮏ
ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ﻣﯽ ﮔﺮﺩﺩ ﻭ
ﻧﺴﺨﻪ ﻣﺬﮐﻮﺭ ﺑﻪ ﺿﻤﯿﻤﻪ
ﺍﺻﻞ ﭼﮏ ﺑﺮﺍﯼ
ﻣﺮﺍﺟﻌﺎﺕ ﺑﻌﺪﯼ ﺩﺭ ﺷﻌﺒﻪ
ﺑﺎﻗﯽ ﻣﯽ ﻣﺎﻧﺪ ﻭ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ
ﻣﺒﻠﻎ ﮐﺴﺮﯼ ﮔﻮﺍﻫﯿﻨﺎﻣﻪ
ﺻﺎﺩﺭ ﮔﺮﺩﺩ . ﺍﮔﺮ ﺩﺍﺭﻧﺪﻩ
ﺍﯾﻦ ﮔﻮﺍﻫﯿﻨﺎﻣﻪ ﻣﺠﺪﺩﺍً ﺑﻪ
ﺑﺎﻧﮏ ﻣﺮﺍﺟﻌﻪ ﻧﻤﺎﯾﺪ ﻭ ﺩﺭ
ﺣﺴﺎﺏ ﺻﺎﺩﺭﮐﻨﻨﺪﻩ ﭼﮏ
ﻫﻢ ﻣﻮﺟﻮﺩﯼ ﺑﻪ ﻣﯿﺰﺍﻥ
ﻣﺒﻠﻎ ﻣﻨﺪﺭﺝ ﺩﺭ ﮔﻮﺍﻫﯿﻨﺎﻣﻪ
ﺑﺎﺷﺪ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺎ ﺩﺭﯾﺎﻓﺖ
ﮔﻮﺍﻫﯿﻨﺎﻣﻪ ﺻﺎﺩﺭﻩ ، ﺳﻨﺪ
ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ﻃﺒﻖ ﺭﻭﺵ
ﻣﻨﺪﺭﺝ ﺩﺭ ﻓﻮﻕ ﺻﺎﺩﺭ
ﮔﺮﺩﺩ. ﻣﺠﻮﺯ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ
ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻣﺒﻠﻎ ﺑﺎﯾﺪ ﺍﺯ
ﻣﺴﺌﻮﻟﯿﻦ ﺫﯾﺮﺑﻂ ﺷﻌﺒﻪ
ﺍﺧﺬ ﺷﻮﺩ ﻭ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺻﺪﻭﺭ
ﺳﻨﺪ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ﺑﺎﯾﺪ ﺗﻤﺎﻣﯽ
ﻣﺸﺨﺼﺎﺕ ﭼﮏ ﺩﺭ ﺁﻥ
ﺩﺭﺝ ﻭ ﻣﺜﻞ ﯾﮏ ﺳﻨﺪ
ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ﻧﻘﺪﯼ ﺍﺯ
ﻫﺮﺟﻬﺖ ﮐﻨﺘﺮﻝ ﻭﺍﻣﻀﺎﺀ
ﺍﺧﺬ ﮔﺮﺩﺩ.
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
|
14 / 9 / 1394 ساعت 7:19 |
بازدید : 4439 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات 0 )
|
مرد مجرد: مرديست كه فرصت بدبخت كردن يك زن را از دست داده است!
مردها همه مثل هماند فقط صورتها و اخلاقشون فرق ميكند!
عشق «كور» است اما ازدواج واقعا «چشم بازكن» است!
اگر مردي از شما پرسيد به چه دسته كتابي علاقهمنديد بگوييد به دسته چك!
به ياد داشته باشيد شوخي كردن با مرد براي او اين مفهوم را ندارد كه داريد به او جوك و لطيفه تعريف ميكنيد، بلكه آنها فكر ميكنند كه داريد به آنها ميخنديد و دستشان مياندازيد!
اگر مرد به قصد قهر، خانه را ترك كرد شما هم در را ببنديد!
بهترين راه براي وادار كردن يك مرد به انجام دادن كاري اينست كه به او بگوييد براي انجام آن كار خيلي پير است.
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
|
7 / 9 / 1394 ساعت 7:48 |
بازدید : 3981 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات 0 )
|
روستای هاوشینان یکی از روستاهای توابع پیرانشهر است، روستایی متروک که با عبور از کنار روستای دهبکر و در ادامه پیمودن بیست کیلومتر جاده خاکی ناهموار در ارتقاعات بالای 1500 متر دسترسی به آن امکان پذیر است.
دهنه غار کشف شده که به علت ریزش یا تخریب نمایان شده پنج متری دهنه اصلی غار که دیر زمانیست مسدود و از داخل غار این دهنه مسدود به خوبی نمایان است واقع شده که به دلیل نزدیکی به روستای متروکه هاوشینان غار در این برنامه به این نام مزین گردید.
در تماسی تلفنی که آقای علی قادری از کارگردانان و مستند سازان به نام مهاباد با آقای وفا سراجی مسئول کار گروه غارنوردی هیئت کوهنوردی بوکان داشتند ایشان از پیدا شدن دهنه غاری در منطقه هاوشینان خبر دادند.
تیمی چهار نفره از غارنوردان گروه هاوری بوکان با هماهنگی راس ساعت هفت روز جمعه بیست تیر ماه از بوکان راهی مهاباد شدیم و ساعت هشت ونیم به تیم مهاباد، که آنها هم چهار نفر بودند پیوستیم. در ادامه با دو سیله نقلیه سواری تیبا عازم منطقه شدیم که با مشقت و پیمودن را خاکی ناهموار که در بخشهای نیاز به پاک کردن سطح آن از سنگ و پر کردن چاله ها داشت ساعت ده و ربع به نزدیکی دهنه غار رسیدیم. در کنار چشمه ای روان و در زیر سایه درختان بارور منطقه اندکی استراحت کرده و تجهیزات مورد نیاز را برداشته با هماهنگی با راهنما منطقه و تیم مستند ساز به سرپرستی آقای قادری به محوطه غار نزدیک میشویم.

با رویت دهنه غار که قطری در حدود یک متر دارد تصمیم به اکسپلوره اطراف غار میگیریم و نیم ساعتی به گشتن اطراف سپری میشود.
با گرد آمدن تیم در کنار دهنه غار و برسی مشاهدات تک تک افراد تیم به این نتیجه میرسیم که غار دهنه دیگری داشته که مسدود شده است.

ساعت یازده و سی و پنج دقیقه را نشان میدهد که هفت نفراز جمله فیلم بردار تیم مستند ساز وارد غار شدیم و یک نفر به عنوان پشتیبان در ورودی غار میماند.
دهنه ای باریک به طول 5 متر در شیبی تند ما را به درون غار هدایت میکند با اینکه چراغ پیشانی ها یمان را روشن کرده ایم اما کمی طول میکشد که چشمهایمان به این نور کم عادت کند. وارد تالاری میشویم که طولی در حدود سی متر و عرضی در حدود پانزده متر دارد. لازم به ذکر است به دلیل شناسایی بهتر تالارها و شاخص های مهم درون غار،آنها را نام گذاری میکنیم.
با ورود به تالار اول تصمیم گرفته شد که این تالار را به یاد کوهنورد فقید محمد اوراز تالار اوراز نام گذاری کنیم بر روی لوح نوشته و در محل مناسب به نام اوراز نصب میکنیم .
از مشاهد غار همانگونه که انتظار میرفت متوجه شدیم که این غار هم به مانند دیگر غارهای منطقه طبیعی بوده وساختار آن متعلق به گروه سنگ های رسوبی است که مبداء این دسته غارها سنگهای شیمیایی یا بیوشیمیایی است که به طور اعظم از کربنات کلسیم در شکل کلسیت تشکیل شده اند که با حل شدن در آبهای حاوی دی اکسید کربن بوجود آمده است.
تلار اوراز و سکوتی همراه با احترام به روح محمد اوراز اشتیاق ما و گروه فیلم بردار را به ادامه کار دو چندان میکند.
تالار اوراز با چند ورودی که یا مصدود و یا بعد از مسافتی کم به پایان میرسد و اثار ریزش و بقایای استخوان در گوشه و کنار آن به شکلی عجیب به چشم میخورد ما را به سمت تالاری دیگر هدایت میکند که سازه های آهکی به وفور در آن یافت میشود تالاری با چند خروجی و دو معبر مصدود و نه چندان بزرگ که به دلیل وجود گل کلمی های زیبایش نام تالار گل کلمی را برروی آن مینهیم.
با عبور از دروازهء تالار گل کلمی به تالارنسبتا بزرگی میرسیم که در آن استالاگمیت و استالاکتیتهای بزرگ و کوچکی به چشم می خورد. با تداعی تالار کوردستان در غار قلایچی بهشت غارهای ایران نام این تالار را کوردستان مینهیم و در پیچ و خمهای آن گشته و به دنبال راهی به دنیایی دیگر در این نهان خانه گیتی یعنی اعماق وصف ناپذیر زمین این آیت پر از اعجاب الهی هستیم. بیشتر وقتمان در تالار کردستان سپری شد جای نمانده که نگشته باشیم حتی غیر قابل دست رس ترین قسمتهای سقف غار هم از نظر پنهان نماند از مشاهدات ما در این تالار حوض آبی زیبا در کنار سازه های آهکی چشم نواز بود که اسماعیل نام نهاده شد وسازهء آهکی و شاخص کل غار در تالار کوردستان قرار دارد که چلوره به ردینه نام گذاری شد و همان یخ شار اما از جنس سنگیش در زبان پارسی است.

مسیر آب را دنبال کرده و به حفره ای خشک در عمیق ترن بخش غار میرسیم تلاش ما برای گشودن راهی از میان سنگهای فرو افتاده بر روی چاهی که در این قسمت از غار قرار دارد بی نتیجه ماند . از این قسمت با پایان زمان معیین شده، راه برگشت را در پیش میگریم. فیلم بردار صبور و کارکشته ما همچنان در حال ثبت زیبایی های این غار و فعالیت تیم غارنوردی است.
در یکی از حفره های غار گل کلمی که توجه یکی از دوستان را از قبل به خود جلب کرده بود وارد شده که به نیمچه تلاری زیبا میرسیم و بر روی لوح این تالار را قندیل نام گذاری میکنیم.

در مسیر برگشت مجددا به تالار اوراز میرسیم اندکی استراحت و تعویض فیلم دوربین فیلم بردار که اینک بیشتر به وسیله ای جنگی شبیه است با وجود گل و لایی که بر روی آن نشسته است کار را ادامه میدهیم. یکی از حفره های مشکوک در معبرهای تالار اوراز را به کمک دوستان بالا میرویم و با چند متر گذر ار تنوره سقفی به این نتیجه میرسیم که جریان آب از پایین فشار آورده و به مرور این حفر در سقف بوجود آمده که انتهای آن سیقلی و بدون هیچ شکافی بود.
با جمع بندی مشاهدات و پایان کار فیلم برداری در غار از ورودی غار خارج شده و این برنامه ی اکتشافی در دنیای غارها هم به اتمام میرسد.
زمان سنج، خروج از غار را ساعت چهار بعدالظهر نشان میدهد. با سوار بر ماشین هایمان ساعت هفت عصر در کنار سد زیبای مهاباد با گرفتن عکس یادگاری از تیم مهاباد جدا شده و برنامه مشترک به اتمام رسید.
اعضای تیم مهاباد
1. آقای علی قادری کارگردان و مستند ساز
2. آقای اسماعیل قزاق راهنمای منطقه
3. آقای شهروز صفری فیلم بردار برنامه و عضو گروه کوهنوردی به رزین مهاباد
4. آقای کارزان قزاق جوان ترین عضو گروه از باشگاه کوهنوردی اوراز مهاباد
اعضای غارنورد گروه کوهنوردی هاوری بوکان
1. وفا سراجی مکری مسئول کمیته ی غارنوردی هیئت کوهنوردی بوکان
2.آوات کریم زاده
3. کیوان امان الهی
4. کمال کفشدوزی

گزارش به قلم: آوات کریم زاده
|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
|
7 / 9 / 1394 ساعت 7:48 |
بازدید : 4242 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات 0 )
|
بز سینا از ارتفاعات مه رگه ور است که مابین اشنویه و اورمیه واقع شده است و با ارتفاع 3480 متر یکی از قله های بلند منطقه بشمار میرود.
لازم به ذکر است که رودهای گدار و دیزج از ارتفاعات پر برف این کوه سرچشمه میگیرد و از شمال غربی با عبور از گردنه ای سرسبز به قله دالان پر و از شرق به قله مه رگه زیاره متصل می شود.
روز جمعه 27 تیر ماه 93 گروهی 16 نفر از کوهنوردان گروه هاوری بوکان به سرپرستی آقای اسماعیل فرامرزی ساعت5/30 صبح بوکان را ترک کردیم و با عبور از شهرهای مهاباد،نقده و اشنویه به دهستان مه رگه ور و روستای دیزج رسیدیم.
ساعت 9 صبح با بالا رفتن از جادهی پر پیچ وخم به پاسگاهی در نزدیکی حصاره بزسینا رسیدیم. ماشین ها را در ورودی پاسگاه پارک کرده و با یک ساعت کوه پیمایی به دریاچه ی منتهی به برفچال بزسینا رسیدیم.
هوای مطبوع و مناظر چشم نواز منطقه خستگی چند ساعت ماشین سواری را از تن ما زدود. اینجا از گرمای 38 درجه خبری نیست و گاه به گاه احساس سرما میکنیم که نعمتی است در این فصل گرم سال، به راستی که هرگاه بخواهید میتوان در یک زمان چهار فصل را در این بخش از منطقه جغرافیای به راحتی تجربه کرد.

در ادامه به 2 تیم تقسیم شدیم تیم اول با هدایت آقای فرامرزی به سمت قله حرکت کرده و تیم دوم با هدایت این جانب برای کار بر روی برفچال های دائمی بزسینا عازم شدیم.
با هماهنگی که از قبل صورت گرفته بود نفرات مشتاق به مرور مسائل مربوط به گذر از مناطق برفی با همراه داشن تجهیزات و پوشاک مناسب به دو تیم پنج و شش نفره تقسیم شدند و دو گارگاه مجزا تشکیل شد که هدایت کارگاه گام برداری و صعود روی برف را کیوان قادرپور بر عهده گرفت و کارگاه فرود و نحوه مهار، بعد از سقوط به عهدی شیرکو عزیزی گذاشته شد
من نیز به عکس برداری و فیلم برداری مشغول شدم.
اشتیاق در چهره تک تک نفرات دیده میشود. کار با کلنگ و گرامپون برای تعدادی از نفرات تازگی داشت و رضایت بر کار حاکم بود واین را از تلاش و جدیت تمام نفرات در یادگیری و تسلت کیوان و شیرکو بر مباحث ارائه شده می توان دید.
با اتمام کار آموزش و اعلام آزاد باش به نفرات و برگشتن تیم اول از مسیر قله، من و شیرکو و کیوان برای صعود از دهلیز سمت راست بز سینا از تیم جدا شده و دیگر نفرات تیم به چشمه ای در پایین دست برای استراحت و صرف نهار راهی شدند.
ساعت دو بعداظهر را نشان میداد که به ابتدای برفچال منتهی به قله رسیدیم آفتاب به دهلیز می تابید و خطر ریزش سنگ هر لحظه ما را تهدید میکرد من جلو تر حرکت می کردم و در حال فیلم برداری و عکس برداری با صعودی روان به شکل مثلت و با فاصله کم حرکت میکردیم. بعد ار سه طول پیمایش مسیر که بدون طناب حمایت و به صورت آزاد انجام میگرفت، فرو غلطیدن سنگی در ابعاد یک کوله پشتی چهل لیتر و عبور برق آسای آن از کنار ما هشدار، به هوشیاری بیشتر را گوشزد می کرد. با طی دو طول دیگر به محلی امن در زیر دیواره ای چند متری رسیدم که کنارهای آن از برف چال چدا شده بود. در این قسمت به استراحتی مختصر پرداختیم.
سرعت بالای ما این بار به دلیل بالا رفتن شیب با احتیاط بیشتری همراه بود. دهلیز تنگ تر شده و فاصله دو سمت دیواره به هم نزدیک تر. بعد از طی دو طول دیگر در ادامه دهلیزبه قسمتهای خالی از برف میرسیم. 100 متر باقیمانده تا قله را از شیاری با شیب تند و صرف مدت زمان بیشتر به دلیل عبور تک تک از آن ادامه دادیم که 50 متر آخر منتهی به قله را با طناب ثابت گذاری کرده و این بار گرامپونها و تبر درگیر با سنگ وشن و هربار ریزش سنگ به داخل دهلیز و صدای برخورد و تکه تکه شدن سنگ به دلیل ناپایدار بودن بافت سنگهای دیواره روبرو.

هر سه به سلامت وهمراه با احساسی خوش همراه با موفقیت به قله رسیدیم. گرامپون ها را باز گرده و تبرها را غلاف کردیم و بعد از جمع کردن کارگاه و گرفتن عکس یادگاری متوجه شدیم که صعود دهلیز و رسیدن به قله دو ساعت طول کشید که یک ساعت آن را درگیر 100 متر انتهایی کار بودیم.تصمیم میگیریم که سریعا به سمت پایین حرکت کنیم.
این قسمت از مسیر شن اسکی و ناهموار است با عبور از آن به برف چال نزدیک به محل استقرار تیم میرسیم. از آب گوارا و بسیار سرد آن نوشیده و با کمی استراحت چهارو چهل دقیقه عصر هرسه به دوستانمان میپیوندیم. استقبال گرم این عزیزان و صرف نهارو نوشیدنی که برای ما تدارک دیده شده بود خستگی را از تن ما زدود.
شادی همراه با آرامش هدیه بز سینا به تیم 16 نفره ما بود. در ادامه و بعد از طی مسیری بیست دقیقه ای ساعت 6 سوار بر ماشین هایمان با کوله باری از تجربه بز سینا را ترگ گفته و شب هنگام به بوکان میرسیم.
با تشکر از تک تک افراد تیم که با هماهنگی و همدلی در اجرای هرچه بهتر این مهم تلاش کردند و همچنین تشکر از آقای فرامرزی که در این برنامه تجربیات خود را در اختیار تیم قرار داده و ما را همراهی کردند.
با آرزوی سلامتی برای این عزیزان.
به قلم: آوات کریم زاده
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
|
7 / 9 / 1394 ساعت 7:48 |
بازدید : 4047 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات 0 )
|
علم تمرین در سنگنوردی
در ادامه مطلب
|
امتیاز مطلب : 12
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
|
7 / 9 / 1394 ساعت 7:48 |
بازدید : 4027 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات 0 )
|
در سرتاسر دنیا میلیونها نفر به كوهنوردی ، كوهگردی ، گلگشت و صخره نوردی می پردازند . در بسیاری از كشورها ورزشهای كوهستان بخش قابل توجهی از زندگی روزانه را تشكیل می دهد . از نظر انگیزه های لازم برای پرداختن به یك فعالیت ، كمتر فعالیتی را می توان یافت كه تا این حد جذابیت و كشش داشته باشد . این رشته از ورزشها ، برای علاقمندانشان این فرصت را بوجود می آورند تا برای خود اهداف مشخصی را در نظر گرفته و بر اساس آن فعالیتی بلند مدت و با ارزش را دنبال نمایند . ازجمله جذابیت ها و انگیره های موجود در این رشته از فعالیت ها می توان به ؛ تامین سلامت ، تحرك ، ارتباط با طبیعت ، انگیزه های اجتماعی و در نهایت لذت كشف و ماجراجوئی اشاره كرد . بیانیه تیرول به منظور مشخص نمودن بهترین شیوه عملكرد و رفتار در ورزشهای كوهسنان در 8 سپتامبر سال 2002 طی نشستی كه به آینده این ورزش ها نظر داشت ، منعقد شد . مطلب در ادامه
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
|
24 / 1 / 1394 ساعت 13:9 |
بازدید : 5502 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات 2 )
|
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
|
24 / 1 / 1394 ساعت 13:9 |
بازدید : 6197 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات 0 )
|

|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
|
24 / 1 / 1394 ساعت 13:9 |
بازدید : 5382 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات 0 )
|
| أعمال شرقية | أفواف وأصداف | أ | الأعمال الكاملة لنعيم خوري | الشاعر علي العرفج |
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
|
سه شنبه 9 / 9 / 1393 ساعت 6:21 |
بازدید : 6756 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات 0 )
|
لمس تن او شهوت است و گناه
حتی اگر خدا عقدمان را ببندد
داغی لبش جهنم من است
حتی اگر فرشتگان سرود نیک بختی بخوانند
هم خوابگی ما ، هم خوابگی چرک آلودی است
حتی اگر خانه خدا خوابگاهمان باشد
فرزندمان نطفه حرام ترین کودک روی زمین است
حتی اگر من روح القدوس باشم اومریم مقدس
اگر هزار سال عاشقم باشی
و من عاشق نباشم
یک بوسه حتی
یک نگاه حرام باد
|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
|
شنبه 10 / 4 / 1393 ساعت 4:49 |
بازدید : 5832 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات 1 )
|
حالا برگشــــــــــتی که چـــــ..ـ.ــــی؟؟
چه ســــــــــر و وضعیه پیـــــــــشه کیابودی،شدی مثه هرزه های خــــــــــــــیابونی....
تویــــــــــی که همش دم از نجــــــــابتمیزدی،الان چــــــــته بگو واسه چی داغونی....
من که آرومــــــــت میکردم حتی اس اماسی،چــــــیه؟ شدی یهآدمه استرسی؟
یکم حـــــــــــــرف بزن...با اونممیـــــــــری جایی؟
هنــــــــــوزم حسادت میکنی به عـــــــــشقه کسی؟
شــــــــــــــاید دله منه داره اشتباه میکنه...حتمأ این یکیم،دوسته اجـــــــــــــتماعیتونه..
می گف یه چـــــــــــیزی مچ نی دیگه این وسطا...
حرفایه تـــــــــــئاتری میزد...هه...چهغــــــــلطا....
می گف، یه مدته کلاسه بازیـــــــــــگری میرم،مارو نباید ببینند باهم اینـــــــــــــطرفا....
ایــنا رو دیدم بـــــــــازم به روم نــیاوردم..
حالا برگشتی که چـــــــــــــــ..ـــــــــــی؟؟....راستی این طـــــــــ...ــــــــــرفا....؟؟؟
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
|
چهار شنبه 19 / 3 / 1393 ساعت 19:41 |
بازدید : 7772 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات 0 )
|
باران عشق
باران عشق
غرور....
زمانی که روزگار مارو وادار میکنه تا دوباره روبه روی هم قرار بگیریم, حالِ روزهای من به شدت بهم میریزه...
یه نگاه, یه جمله ی ساده, یه لبخندو... به همین سادگی اتفاق میفته...ای کاش میفهمیدی که چقدر سخته لرزش دستهام رو کنترل کنم...چقدر سخته که پنهان کنم مضطربم...
میترسم, از نزدیک بودن به تو میترسم...اونقدر میترسم که شاید تو هیچگاه نفهمی...
از دور بودنت هم حالِ خوشی ندارم اما زمانی که حقیقت من رو میکشه سمتِ خودش, خیلی با خودم میجنگم ولی با هر بار دیدنت همه چی بهم میریزه...
گله نمیکنم از اینکه تنهام میزاری, از اینکه باعث میشی چیزی اذیتم کنه...
شاید توام تنها باشی, شاید توام از اینکه بارون میباره و من سکوت میکنم دلگیر هستی...این سکوت رو نزار پای غرور...غرورِ من تو بودی, اما این غرور به خاطر تو, تنها به خاطر تو شکسته شد...
فکر میکردم با بودنِ تو همه چیز خوب میشه چون تو به من میگفتی و من چه ساده همه ی حرفات رو به گوش جان سپردم...تو گفتی که نمیزاری عذاب بکشم اما نفهمیدی که بعد از تو چقدر عذاب کشیدم...
اینی که هستم رو باور نمیکنم...از کارهام تعجب میکنم.احساس میکنم خیلی آدم بی فکری شدم...
همه ی حرف هایی که همیشه با اون ها زندگی کردی رو هر لحظه سعی میکنی تو قلبت قبر کنی و با خودت عهد میبندی که هیچ وقت اون ها رو به کسی نگی اما وقتی غرورت میشکنه, وقتی حس میکنی دیگه چیزی برای شکستن و از دست دادن نداری, یه دفه همه چیز بهم میریزه...
حالا من وقتی سفیدی های دفترم زیاد میشه, وقتی حرفی برای گفتن ندارم یعنی اونقدر خسته ام که از حرف ها بیزارم و از همه ی واژه ها فراری...
خیلی خسته ام...خیلی...
دنیای تاریک...
در امتدادِ این روزهای تکراریِ من, سراسر تاریکیه...اما من دیگه از این همه تاریکی نمی ترسم...توی این دنیای تاریکِ من, هیچ چیز نیست...
ورود ممنوع!!! به این دنیا وارد نشید, دنیای من یه دنیای تاریکه, یه دنیای تاریک اما دونفره...و تو این دنیا, حالِ روزهای من بی نهایت مُسری...
دلیل این همه تاریکی کثیف بودن نیست...
دلیل این همه تاریکی گُم شدن تو این دنیای آلوده ی آدم ها نیست...
دلیل این همه تاریکی, وجودِ آدمایی نیست که لحظه ای لبخندِ غریبه ای رو به دنیایی از محبتِ خالصانه فروختن...
دنیای من سیاهه,یه دنیای سیاه اما شفاف!!!
توی این دنیای تاریک, تنها من, آبستنِ یک عشقم...عشقی که من رو به هیچ جا نرسوند...اما من هنوز هم گُم میشم در آغوشِ این دنیای تاریک و دردِ این لحظات رو به دوش میکشم...
دلم میخواد بیدار نباشم اما نه!!! این روزها از خواب هم می ترسم...این همه نبودنت حتی خوابم رو مبتلا کرده...سَر به روی بالش که میزارم, هیچ رویای شیرینی نیست و تنها از تو تصویر مات خورده ای باقی مونده, که هیچ احساسی در اون تصویر پیدا نیست...
نه میتونم باور کنم که عاشقی, نه میتونم باور کنم بی احساس...این روزها حتی معنی لبخندت رو هم نمیفهمم اما من در این دنیای تاریک تنها یادت رو نفس میکشم...
دنیای من یه دنیای دو نفره است, اما تو این دنیای دو نفره, تنها من روزهای خالی از تورو عشق بازی میکنم...
تو این دنیای تاریک, با یادِ نگاهت حتی حُرمتِ واژه ها هم زیر سوال میرن.پس من سکوت میکنم,سکوت میکنم مثلِ تو تا شرمزده ی دنیای تاریکم نباشم...
تا به خاطر همه ی این واژه های عریان, آبروی دنیای تاریکم به خطر نیفته...
ترس...
همه ی حرف هارو با بغض قورت میدم....دلم میخواد داد بزنم اما همیشه یه چیزی آدمو از خیلی چیزا منع میکنه...سه حرف ساده اس: ت ر س
خودم رو به نبودنت عادت میدم, میدونم که روزی این اتفاق میفته...روزی باید به شرایطم عادت کنم...اما میدونم چشمهام نمی تونن به ندیدنت عادت کنن...حتی اگه نباشی هم تصویرتو زنده تر از همیشه جلوی چشمهام نقش میبندن..
ازبین لحظه هام تو رو کم میارم...این روزها بیشتر از همیشه یه خلأ تو زندگیم پیدا میکنم, یه جای خالی که هیچ جوری پُر نمیشه...
من میترسم...از اینکه نزدیکم باشی میترسم...ازاینکه دور باشی میترسم...از نگاهت هم میترسم...
من از آرامشی که بعداز نشستنت درکنارم به سراغم میاد,میترسم...از چشمهایی که بهم خیره میشن و یه عالم حرف دارن میترسم...
از اینکه کنارم میشینی وبه فکرفرو میری میترسم...ازاینکه چشمهات اینهمه حرف دارن و تو سکوت میکنی میترسم...
چرا کاری نمیکنی؟؟؟ چرا این لحظه هارو بیمارِ نبودنت میکنی؟؟...بیمارِ انتظار...
مسیر رو عوض نکن...بزار این مسیر برسه به من!! دوری و تنهایی عشق رو از من نمیگیره...دوری وتنهایی یادت رو به من هدیه میده...
زمان هرلحظه میگذره...عصبی و مضطرب هستم...هوای دلمم ابریه...یکم بیشتراز ابری, سیاهه سیاهه...اما من نمیبارم...همه ی خیسیِ واژه ها از این آتشِ درونم خشک شدن... درونم کویره...اما چه فرقی داره؟؟! من هنوز همونم...
چه بارونی باشم, چه تابستونی اما هنوز هم عاشقم...
مخاطبِ خاص...
این روزها ازهمه چی فرار میکنم, حتی از نوشتن. یه روزایی وقتی مینوشتم احساس میکردم خیلی سبک شدم! اما این روزها همه ی دنیا, رو دلم سنگینی میکنه...
شاید تنها دلیلِ اینکه هنوز می نویسم این باشه که, سهمم رو ازین دنیا پیدا کنم, سهمم رو از فردا پیدا کنم. فرداهایی که خیلی وقته گُم شدن تو تاریکی...
فرار می کنم ازین نوشته ها, نوشته هایی که هرکاری کنم بازهم از "مخاطبِ خاص" میگن.فرار میکنم ازتو...
تو بازهم مخاطبِ خاصِ من برای نوشتن شدی...
زمانی که نوشته هامو گذاشتم روی این دنیای مجازی, خیلی ها گفتن چقدر تلخ می نویسی, چقدر غمگین!!!! کسایی که نوشته هامو میخوننو تلخیشو احساس میکنن...
این نوشته ها پُراز دردِ , یه دردِ تلخ! دردی که من احساسش میکنم و دیگران تنها تلخیشو می فهمن!
اومدن و خوندن...گفتند: عاشقی؟؟؟!!!
گفتم: خیلی وقته...
گفتند: رفت؟؟؟
گفتم: اصلا نیومده بود, من فک میکردم که هست!
گقتند: خیلی دوستش داشتی؟؟؟
گفتم: اونقدر که حتی نمیتونی فکرشو بکنی...
گفتند: فراموشش کن...
گفتم:......
چیزی نگفتم...چیزی نداشتم که بگم...اگه میگفتم که هرکاری برای فراموش کردنت کردم اما نتونستم, باور نمی کردن...
وهیچکس حتی نپرسید چطور دردِ این لحظه هارو به دوش میکشی؟؟!
من اگه تلخ می نویسم به این خاطر نیست تا بازدید بیشتری داشته باشم...
من اگه تلخ می نویسم به این خاطر نیست که برام دست بزنندو بگن: آفرین! چقدر خوب می نویسی...
من اگه تلخ می نویسم به این خاطر نیست تا دورم جمع بشن و برام دل بسوزونن...
من اگه تلخ می نویسم تنها دلیلش اینه که "تو" مخاطبِ خاصِ من برای نوشتن هستی...
خالی...
خسته شدم ازاین بودن...ازین گذشتن ها...گذشتن ازخیلی چیزها و رسیدن به هیچ...
دستام خالیه..بیش ازحد خالیه...بعضی موقع احتیاج داری تا یه چیزیو بغل کنی و به خودت فشار بدی, اونقدر فشار بدی تا احساس کنی هستی...که احساس کنی بیداری... وامروز هیچکس ناجیِ من ازاین لحظه ها نیست...
و من نیستم...یک چیزی در وجودم من رو به درد مبتلا میکنه و این درد هزاران بار من رو درخودم میکُشه...
دلم میخواد باشی اما نه!!! .... از بودنت هم میترسم...بین بودن و نبودن چیزی وجود داره؟؟؟!!
انگار تبدیل شدم به بنایی از خواسته های پوچ...و گُم شدم دراین پیچیدگی ها...منی که زندگیم پُرشده از سادگی...
چه ساده دور شدم ازتو...چه ساده دور شدم از خودم...چه ساده مُردم...
روزمرگی...
این روزمرگی ها هم واقعا دیوونه کننده است! این روزها مثل آدم هایی شدم که تنها زندگی رو به دوش میکشن!
با لحظه ها بازی می کنم, بعضی موقع بی تفاوت اجازه میدم تا خیلی زود بگذرن وبعضی موقع به خودم میامو به دنبال این لحظه ها می دوم به امید اینکه چیزی به دست بیارم...
چه چیزی؟؟؟! نمیدونم و این ندونستن از همه چیز بدتره. اصلا فاجعه است!!! اینکه ندونی داری واسه چی جلو میری...
تکرار کردن اینهمه واژه های تکراری چه سود؟؟! اینکه هرچند وقت بیام و از خودم بگم یا اصلا ازتو... و بیام و اعصابِ کرختِ واژه هارو بهم بریزم...
برای گفتن احساسم هم نیازی به کلمه های قلنبه سلنبه نیست! تمام احساس من دوستت دارم های ساده ای هستن که مُهر خاموشی براونها زده شده...
تمام احساس من, پُرشده از دردهای عاشقی که عشقش رو به دست دیگران سپرده...
تمام احساس من فرار از این روزمرگی هاست, فرار از خودم, فرار ازتو... از همه ی چیزهایی که به تو ختم میشه...
همه ی سعی من اینه, که این زنجیری که به تو وصل میشه رو بشکونم...تو که خیلی وقته که ازبندِ من رها شدی...نمیدونم من کی از بندِ تو...
نمیدونم این خوبه که اینهمه عادت کردم به تنهایی یا نه؟؟! به اینکه حواسم به کسی نباشه... به اینکه هردقه گوشیمو چک نکنم که کسی پیام داده یا نه؟؟؟...به اینکه دلم نخواد اصلا به یکی دیگه فک کنم...
تمام روزمرگی های من پُر شده از دلواپسی هام برای تو...هرچند که من سالهاست تورو سپردم به دست باد...
میگن باید دل به دریا زدو تا هرچه باداباد پیش رفت اما هیچ وقت نمیگن که طوفان ها چقدر وحشی و نابه کارند...
اما برای یه قایقِ شکسته فرقی نداره که هوا صاف باشه یا طوفانی...یه قایقِ شکسته اگه به ساحلم برسه باز هم شکسته است...
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
|
یک شنبه 9 / 3 / 1393 ساعت 6:30 |
بازدید : 8768 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات 0 )
|
انا لله وانا الیه الراجعون
سپاس وشکرگزار ی خداوندبزرگ رابجای میاوریم وقدردان این موهبتیم که درحزن واندوه ازدست دادن عزیزانمان با حضوربزرگواران همنوع توانی برای تحمل این مصیبت بزرگ می بخشد وازتمامی شرکت کنندگان گرامی درمراسم تشیع،تدفین ومجلس ختم مرحوم علامه حاج ماموستاملاسیداحمدولایتی چوملو تشکروقدردانی مینماییم وهمچنین ازتمامی کاربرانی که باارسال ایمیل خودرادرغم ماشریک دانسته اند کمال تشکروسپاسگزاری داریم.
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
|
شنبه 26 / 1 / 1393 ساعت 2:12 |
بازدید : 11174 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات 3 )
|
آقایون وقتی یه خانم بهشون میگه سردمه به سه دسته تقسیم میشن :
1- زرنگایی که بغلشون میکنن
2- اونایی که ژاکتشونو میدن
3- دسته سوم به دو دسته تقسیم میشن :
احمقایی که میگن : منم سردمه!
بیشعورایی که میگن : هیچم سرد نیست!
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
|
چهار شنبه 25 / 1 / 1393 ساعت 14:34 |
بازدید : 10263 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات 0 )
|
خواب دیدم در خواب با خدا گفتگویی داشتم!!خدا گفت : پس میخواهی با من گفتگو کنی؟؟ گفتم : اگر وقت داشته باشید؟؟؟؟خدا لبخند زد و گفت: وقت من ابدی است!!! چه سوالاتی در ذهن داری که میخواهی بپرسی ؟گفتم: چه چیز بیش از همه شما را در مورد انسان متعجب می کند ؟ خدا پاسخ داد ... این که آنها از بودن در دوران کودکی ملول می شوند..عجله دارند که زودتر بزرگ شوند و بعد حسرت دوران کودکی را می خورند .این که سلامتی شان را صرف به دست آوردن پول می کنند.و بعد پولشان را خرج حفظ سلامتی میکنند .این که با نگرانی نسبت به آینده فکر میکنند .زمان حال فراموش شان می شود .آنچنان که دیگر نه در آینده زندگی میکنند و نه در حال .این که چنان زندگی میکنند که گویی هرگز نخواهند مرد .و آنچنان میمیرند که گویی هرگز زنده نبوده اند .
خداوند دست های مرا در دست گرفت و مدتی هر دو ساکت ماندیم........ بعد پرسیدم!!!!!!
به عنوان خالق انسان ها ، میخواهید آنها چه درس هایی اززندگی را یاد بگیرند ؟خدا دوباره با لبخند پاسخ داد.....
یاد بگیرند که نمی توان دیگران را مجبور به دوست داشتن خود کرد . اما می توان محبوب دیگران شد .یاد بگیرند که خوب نیست خود را با دیگران مقایسه کنند .یاد بگیرند که ثروتمند کسی نیست که دارایی بیشتری دارد .بلکه کسی است که نیاز کم تری دارد،یاد بگیرن که ظرف چند ثانیه می توانیم زخمی عمیق در دل کسانی که دوست شان داریم ایجاد کنیم .و سال ها وقت لازم خواهد بود تا آن زخم التیام یابد .با بخشیدن ، بخشش یاد بگیرن .یاد بگیرند کسانی هستند که آنها را عمیقا دوست دارند .اما بلد نیستند احساس شان را ابراز کنند یا نشان دهند .یاد بگیرن که میشود دو نفر به یک موضوع واحد نگاه کنند و آن را متفاوت ببینند .یاد بگیرن که همیشه کافی نیست دیگران آنها را ببخشند .بلکه خودشان هم باید خود را ببخشند .و یاد بگیرن که من اینجا هستم همیشه
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
|
چهار شنبه 19 / 12 / 1392 ساعت 8:35 |
بازدید : 8941 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات 1 )
|
www.apopress.lxb.ir
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
|
شنبه 22 / 11 / 1392 ساعت 6:53 |
بازدید : 4506 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات 0 )
|
صلاح صالحی فیلمساز سقزی بافیلم "نامو"درپاریس هم درخشید صلاح صالحی بافیلم نامو جوایزجشنواره پاریس راهم تصاحب نمود
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
|
یک شنبه 11 / 11 / 1392 ساعت 8:27 |
بازدید : 6155 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات 0 )
|
سه روی ئازاديش له بارو دلكه ش وبه رزه به لام******گیانه که م من شیت وشیدای لارو له نجه ی ئه م قه ده م
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
|
دو شنبه 2 / 9 / 1392 ساعت 4:58 |
بازدید : 6959 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات 0 )
|
مشاهیرکرد < ==== >شیركو بی كه س حاجی قادر كوئی به كر ئاغه ی پشده ر حاجی كاروان صلاح الدین ایوبی عبد الكریم مدرس شیخ حه مه غه ریب شیخ سعید پیران عبد القادر گیلانی رشید باجلان ]image[ امیر شرف الدین بدلیسی جلال ملكشا مریم محمد مارف ئاغایی حعفر قلی قوچانی بابا طاهر عریان ابراهیم یونسی پرفسور مظفر پرتوماه میرزا عبدالقادر پاوه ای احمد مفتی زاده عبدالله اوجالان شریف پاشا بهمن قبادی عبدالله شمزینی بختیار علی علی اصغر كردستانی ماموسا قانع شیخ محمود برزنجی سمكو عزت عبدالعزیز ملا آواره عادیله خانم ماموستا سه فوه ت ژنرال احسان پاشا ماموسا هیمن محمد قاضی مستوره اردلان احمد خانی ملا مصطفی بارزانی سعید نورسی دكتر مصطفی خرم دل عزیز نه سین پیرمیرد شیخ سراج الدینی مشعل تمتو مام جه لال مسعود بارزانی شیخ علا الدین تورگون اوزال لیلا قاسم ملا مصطفی بیسارانی لیلا زانا دكتر ناصر ضیایی امیر نظام گروسی عزیز خان مكری شیخ بها الدین فلكناس اوجا ملا عبدالله احمدیان دكتر سوران كردستانی ملا محمد ربیعی
برچسبها:
"کوردنیوز ,
علیرضاحسینی سقز ,
سولاکان سقز ,
رضاسیدرشید ,
نایاب دارو ,
خبرهای سیاسی ایران ,
خبرهای کردستان ,
موکریان نیوز ,
سقزأوا ,
شارنیوز ,
زریان ,
کردپرس ,
kurdnews ,
raza saiedrashid ,
apopress ,
kurdnews facebook ,
arkan shakor kurdnews" ,
" ,
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
|
شنبه 28 / 8 / 1392 ساعت 7:14 |
بازدید : 4475 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات 0 )
|
شاعر 1940-2013 یادش گرامی و خاطره اش پاینده باد. در زیر پرونده کوتاهی از مطالب اینترنت درباره او گرد آمده است. عصر ایران شیرکو بی کس درگذشت ماموستا شیرکو بی کس از شاعران بزرگ کرد که به عنوان »امپراتور شعر دنیا« لقب داشت، ساعاتی پیش در سن 71 سالگی درگذشت. به گزارش فارس، شیرکو بی کس از شاعران برجسته کردستان عراق که در سال 1319در شهر سلیمانیه به دنیا آمد. در سال 1968 نخستین مجموعه شعر خود را به نام مهتاب شعر به چاپ رسانید. او جزو شاعران نسل دوم کردستان عراق و از هم نسلان عبدالله په شیو، لطیف هلمت و رفیق صابر است. ماموستا شیرکو بی کس سال ها از راه ادبیات و سرودن شعر به مبارزه علیه رژیم فاسد و اشغالگر بعثی صدام حسین اشاره کرد.
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
|
جمعه 22 / 8 / 1392 ساعت 7:20 |
بازدید : 6031 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات 0 )
|
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
|
شنبه 14 / 8 / 1392 ساعت 4:25 |
بازدید : 5987 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات 0 )
|
سلام شروع هر دیداریست ، ولی در نماز پایان است . شاید این بدین معناست که پایان نماز ، شایددیداری نهفته است!
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
|
پنج شنبه 9 / 8 / 1392 ساعت 6:46 |
بازدید : 5422 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات 0 )
|
معلـــم گفــــت: دوخـط موازي هيچگاه به يك ديگر نمي رسند مگر آنكه يكي از آنها خود را بشكند گفتــــــــــــــــــم: من كه خود را شكستم پس چرا به او نرسيدم؟ لبخند تلخي زد و گفت: شايد او نيز به سوي خط ديگري شكسته باشـــــــــد
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
|
پنج شنبه 24 / 5 / 1392 ساعت 3:56 |
بازدید : 4896 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات 2 )
|
خوشبختی , خوشبختی همان بدبختیهاییست که برسرمانیامده!!نبود … پیدا شد … آشنا شد … دوست شد … مهر شد … گرم شد عشق شد … یار شد … تار شد … بد شد … رد شد … سرد شد غم شد … بغض شد … اشک شد… آه شد … دور شد … گم شد تمام شد"" همه می خواهند بشریت را عوض کنند ولی دریغا که هیچ کس در این اندیشه نیست که خود را عوض کند. )تولستوی
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
|
چهار شنبه 21 / 5 / 1392 ساعت 4:27 |
بازدید : 5661 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات 0 )
|
می گویند "مریلین مونرو " یک وقتی نامه ای نوشت به " البرت انیشتین " متن این نامه به این شكل بود: فکرش را بکن که اگر من و تو ازدواج کنیم بچه ها یمان با زیبایی من و هوش و نبوغ تو چه محشری می شوند ! آقای " انیشتین " هم طی نامه ای به مرلین مونرو نوشت : ممنون از این همه لطف و دست و دلبازی خانم. واقعا هم که چه غوغایی می شود ! ولی این یک روی سکه است . فکرش را بکنید که اگر قضیه بر عکس شود چه رسوایی بزرگی بر پا می شود !
|
امتیاز مطلب : 19
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
|
دو شنبه 22 / 4 / 1392 ساعت 18:25 |
بازدید : 5763 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات 3 )
|
|
امتیاز مطلب : 17
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
|
جمعه 19 / 4 / 1392 ساعت 4:52 |
بازدید : 6326 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات 0 )
|
دخترك گل فروش شیشه تمامه ماشینهارو پاک کرده بود هیچی گیرش نیومده بود الا نگاه های تحقیر آمیز راننده ها، نگاش به اون ور خیابون افتاد، چشمای پر تمنای راننده هارو به یه خانوم که کنار خیابون وایستاده بود رو دید، راننده ها هی میگفتن خانوم چند؟! دخترک تو دلش گفت آخه اون خانومکه گل هم نمیفروشه؟! از اون روز همش منتظره اینه که بزرگ بشه ..... تو رو خدا ی کم این بچه ها رو ببینید.شاید ی گل برا شما چیزی نباشه، ولی ضامن اینه که دخترک تو خونه کتک نخوره..
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
|
سه شنبه 16 / 4 / 1392 ساعت 5:22 |
بازدید : 6294 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات 0 )
|
دلنوشته های۱دخترترشیده
کاش نارو هم مثله لایک زدنی بودمیزدم میزدی نمیزدم نمیزدی...... ------------------------------------------------------------ هرزگی مشروبی که میخورم نیست هرزگی ارایش غلیضم نیست هرزگی شال قرمزی که سر میکنم نیست هرزه انیست که میبیند از غم او مشروب میخورم و میبیند غمم را پشت ارایشم پنهان میکنم اما بازهم هوس را به من ترجیح میدهد پیک اخرم را مینوشم به سلامتی خداکه تمام ارزوهایم را جلوی چشمانم پرپر کرد ------------------------------------------------------------ من مسئول چیزی هستمکه میگم، نه چیزی که تــــــو ازش برداشت میکنی ....!!! ------------------------------------------------------------ دسته خودم نیست دختر که باشی همه دیوانگی های عالم را بلدی
|
امتیاز مطلب : 14
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
|
سه شنبه 16 / 4 / 1392 ساعت 5:22 |
بازدید : 5856 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات 0 )
|
دلنوشته های۱دخترترشیده
کاش نارو هم مثله لایک زدنی بودمیزدم میزدی نمیزدم نمیزدی...... ------------------------------------------------------------ هرزگی مشروبی که میخورم نیست هرزگی ارایش غلیضم نیست هرزگی شال قرمزی که سر میکنم نیست هرزه انیست که میبیند از غم او مشروب میخورم و میبیند غمم را پشت ارایشم پنهان میکنم اما بازهم هوس را به من ترجیح میدهد پیک اخرم را مینوشم به سلامتی خداکه تمام ارزوهایم را جلوی چشمانم پرپر کرد ------------------------------------------------------------ من مسئول چیزی هستمکه میگم، نه چیزی که تــــــو ازش برداشت میکنی ....!!! ------------------------------------------------------------ دسته خودم نیست دختر که باشی همه دیوانگی های عالم را بلدی
|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
|
دو شنبه 8 / 4 / 1392 ساعت 16:32 |
بازدید : 6499 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات 7 )
|
.
اوج واکنش ملت به گرانی …
نفر اول : نون چه گرون شده ؟؟؟
نفر دوم : آقا چی گرون نشده ؟
|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
|
جمعه 15 / 3 / 1392 ساعت 1:11 |
بازدید : 3354 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات 1 )
|
6 خصوصيت دخترها!!!!!!!!!!!! 1- هیچ وقت مجبور نیستی به تعداد موهای سرت بری خواستگاری.کافیه فقط یه “بله” کوچولو بگی اونم با هزار منت و ناز و کرشمه.
2- به سادگی آب خوردن می تونی چند تا پسر رو تو کوچه به جون هم بندازی.(روشش رو خود خانما بهتر می دونن.پس نیازی به نوشتن نیست!!)
3- خوب می تونی نقش بازی کنی.
4- آنقدر زود همه چی رو میگیری که شش سال زودتر از اقایون به تکلیف می رسی.
5- در تاریخ جهان به زیرکی معروفی.
6- می تونی هزار بار هم فیلم رومئو و ژولیت رو ببینی و باز گریه کنی
|
امتیاز مطلب : 11
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
|
شنبه 7 / 3 / 1392 ساعت 7:11 |
بازدید : 5200 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات 0 )
|
فرنگيكاران جوان در شرايط مطلوبي قرار دارند:
فرنگيكاران جوان كشورمان اعزامي به رقابتهاي قهرماني جوانان جهان در تركيهاز نظر آمادگي در سطح مطلوبي قرار دارند.
سردار پاشايي مربي بدنساز تيم ملي كشتي فرنگي جوانان در گفت و گو با روابط عمومي فدراسيون كشتي با بيان اين مطلب افزود: كشتيگيران فرنگيكار جوان كشورمان اعزامي به رقابتهاي جوانان جهان در تركيه، اردوي خود را از روز 19 تير در محله خانه كشتي آغاز كردهاند و اين اردو تا زمان اعزام به رقابتهاي تركيه كه احتمالا پنجم مردادماه خواهد بود ادامه خواهد داشت.
وي گفت: فرنگيكاران در شرايط خوبي قرار دارند و تمرينات خود را طبق برنامهريزي انجام شده دنبال ميكنند و من به موفقيت اين تيم خوشبينم و اميدوارم نتيجه زحمات تمامي عوامل فني و پشتباني در رقابتهاي جهاني تركيه به بار نشيند.
پاشايي تصريح كرد: اردوي فرنگيكاران بعلت زمان بسيار كم تا رقابتهاي جهاني تعطيلي نخواهد داشت و با توجه به اينكه وزنكشي 4 وزن اول مسابقات روز هفتم مرداد ماه برگزار ميشود سعي ميكنيم تا آن زمان كشتيگيران را از نظر آمادگي بدني و مسائل فني به سطح ايدهآل برسانيم.
|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
|
شنبه 7 / 3 / 1392 ساعت 7:11 |
بازدید : 4979 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات 0 )
|
فرنگيكاران جوان در شرايط مطلوبي قرار دارند:
فرنگيكاران جوان كشورمان اعزامي به رقابتهاي قهرماني جوانان جهان در تركيهاز نظر آمادگي در سطح مطلوبي قرار دارند.
سردار پاشايي مربي بدنساز تيم ملي كشتي فرنگي جوانان در گفت و گو با روابط عمومي فدراسيون كشتي با بيان اين مطلب افزود: كشتيگيران فرنگيكار جوان كشورمان اعزامي به رقابتهاي جوانان جهان در تركيه، اردوي خود را از روز 19 تير در محله خانه كشتي آغاز كردهاند و اين اردو تا زمان اعزام به رقابتهاي تركيه كه احتمالا پنجم مردادماه خواهد بود ادامه خواهد داشت.
وي گفت: فرنگيكاران در شرايط خوبي قرار دارند و تمرينات خود را طبق برنامهريزي انجام شده دنبال ميكنند و من به موفقيت اين تيم خوشبينم و اميدوارم نتيجه زحمات تمامي عوامل فني و پشتباني در رقابتهاي جهاني تركيه به بار نشيند.
پاشايي تصريح كرد: اردوي فرنگيكاران بعلت زمان بسيار كم تا رقابتهاي جهاني تعطيلي نخواهد داشت و با توجه به اينكه وزنكشي 4 وزن اول مسابقات روز هفتم مرداد ماه برگزار ميشود سعي ميكنيم تا آن زمان كشتيگيران را از نظر آمادگي بدني و مسائل فني به سطح ايدهآل برسانيم.
|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
|
جمعه 1 / 3 / 1392 ساعت 9:37 |
بازدید : 2976 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات 0 )
|
طنز،شباهت بین دخترا و آدامس
دوست دختر مثل آدامسه
۱. داشتن یه بسته آدامس بهتر از یه دونه آدامسه
۲. فراموش نکن پایان هر آدامسی سطل زباله است پس برای هیچ آدامسی قیمت زیادی نده .
۳. آدامسه نیمه خورده کسی رو نخور
۴. جویدن طولانی مدت آدامس جز بی مزه شدنش حاصلی نداره
۵. حسرت آدامسی که دور انداختی نخور
۶. و در آخر: ازدواج مثل قورت دادن آدا مسه
و اما اصل مطلب
.
.
.
.
آدامس نخور تا مجبور نشی قورتش بدی
|
امتیاز مطلب : 12
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
|
چهار شنبه 23 / 2 / 1392 ساعت 5:1 |
بازدید : 4835 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات 0 )
|
زود قضاوت نكنيم
ﻣﺮﺩ ﻣﺴﻨﯽ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﭘﺴﺮ25ﺳﺎﻟﻪ ﺍﺵﺩﺭ ﻗﻄﺎﺭ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ.ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﻣﺴﺎﻓﺮﺍﻥ ﺩﺭ ﺻﻨﺪﻟﯽ ﻫﺎﯼ ﺧﻮﺩ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ،ﻗﻄﺎﺭ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﺣﺮﮐﺖ ﮐﺮﺩ.ﺑﻪ ﻣﺤﺾ ﺷﺮﻭﻉ ﺣﺮﮐﺖ ﻗﻄﺎﺭ ﭘﺴﺮ25ﺳﺎﻟﻪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺷﻮﺭ ﻭ ﻫﯿﺠﺎﻥ ﺷﺪ.ﺩﺳﺘﺶ ﺭﺍ ﺍﺯ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺑﺮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﻫﻮﺍﯼ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺣﺮﮐﺖ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻟﺬﺕ ﻟﻤﺲ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ،ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺯﺩ:ﭘﺪﺭ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻦ ﺩﺭﺧﺖ ﻫﺎ ﺣﺮﮐﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ. ﻣﺮﺩ ﻣﺴﻦ ﺑﺎ ﻟﺒﺨﻨﺪﯼ ﻫﯿﺠﺎﻥ ﭘﺴﺮﺵ ﺭﺍ ﺗﺤﺴﯿﻦ ﮐﺮﺩ.ﮐﻨﺎﺭ ﻣﺮﺩ ﺟﻮﺍﻥ ﺯﻭﺝ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺣﺮﻑ ﻫﺎﯼ ﭘﺪﺭ ﻭ ﭘﺴﺮ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺷﻨﯿﺪﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﭘﺴﺮ ﺟﻮﺍﻥ ﮐﻪ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﯾﮏ ﮐﻮﺩﮎ5ﺳﺎﻟﻪ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ،ﻣﺘﻌﺠﺐ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ.ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﺟﻮﺍﻥ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﺎ ﻫﯿﺠﺎﻥ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺯﺩ: ﭘﺪﺭ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻦ،ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪ،ﺣﯿﻮﺍﻧﺎﺕ ﻭ ﺍﺑﺮﻫﺎ ﺑﺎ ﻗﻄﺎﺭ ﺣﺮﮐﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ. ﺯﻭﺝ ﺟﻮﺍﻥ ﭘﺴﺮ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺩﻟﺴﻮﺯﯼ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ.ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺷﺮﻭﻉ ﺷﺪ. ﭼﻨﺪ ﻗﻄﺮﻩ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺭﻭﯼ ﺩﺳﺖ ﭘﺴﺮ ﺟﻮﺍﻥ ﭼﮑﯿﺪ ﻭ ﺑﺎ ﻟﺬﺕ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻟﻤﺲ ﮐﺮﺩ ﻭﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺯﺩ:ﭘﺪﺭ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻦ.ﺑﺎﺭﺍﻥ ﻣﯽ ﺑﺎﺭﺩ.ﺁﺏ ﺭﻭﯼ ﺩﺳﺖ ﻣﻦ ﭼﮑﯿﺪ. ﺯﻭﺝ ﺟﻮﺍﻥ ﺩﯾﮕﺮ ﻃﺎﻗﺖ ﻧﯿﺎﻭﺭﺩﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﻣﺮﺩ ﻣﺴﻦ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ:ﭼﺮﺍ ﺷﻤﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺪﺍﻭﺍﯼ ﭘﺴﺮﺗﺎﻥ ﺑﻪ ﭘﺰﺷﮏ ﻣﺮﺍﺟﻌﻪ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﯿﺪ؟ ﻣﺮﺩ ﻣﺴﻦ ﮔﻔﺖ:ﻣﺎ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﻻﻥ ﺍﺯ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﺑﺮ ﻣﯽ ﮔﺮﺩﯾﻢ.ﺍﻣﺮﻭﺯ ﭘﺴﺮﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺑﺎﺭ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﺑﺒﯿﻨﺪ..."رضارشيد"
|
امتیاز مطلب : 17
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
|
چهار شنبه 23 / 2 / 1392 ساعت 5:1 |
بازدید : 4713 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات 0 )
|
زود قضاوت نكنيم
ﻣﺮﺩ ﻣﺴﻨﯽ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﭘﺴﺮ25ﺳﺎﻟﻪ ﺍﺵﺩﺭ ﻗﻄﺎﺭ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ.ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﻣﺴﺎﻓﺮﺍﻥ ﺩﺭ ﺻﻨﺪﻟﯽ ﻫﺎﯼ ﺧﻮﺩ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ،ﻗﻄﺎﺭ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﺣﺮﮐﺖ ﮐﺮﺩ.ﺑﻪ ﻣﺤﺾ ﺷﺮﻭﻉ ﺣﺮﮐﺖ ﻗﻄﺎﺭ ﭘﺴﺮ25ﺳﺎﻟﻪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺷﻮﺭ ﻭ ﻫﯿﺠﺎﻥ ﺷﺪ.ﺩﺳﺘﺶ ﺭﺍ ﺍﺯ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺑﺮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﻫﻮﺍﯼ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺣﺮﮐﺖ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻟﺬﺕ ﻟﻤﺲ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ،ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺯﺩ:ﭘﺪﺭ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻦ ﺩﺭﺧﺖ ﻫﺎ ﺣﺮﮐﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ. ﻣﺮﺩ ﻣﺴﻦ ﺑﺎ ﻟﺒﺨﻨﺪﯼ ﻫﯿﺠﺎﻥ ﭘﺴﺮﺵ ﺭﺍ ﺗﺤﺴﯿﻦ ﮐﺮﺩ.ﮐﻨﺎﺭ ﻣﺮﺩ ﺟﻮﺍﻥ ﺯﻭﺝ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺣﺮﻑ ﻫﺎﯼ ﭘﺪﺭ ﻭ ﭘﺴﺮ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺷﻨﯿﺪﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﭘﺴﺮ ﺟﻮﺍﻥ ﮐﻪ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﯾﮏ ﮐﻮﺩﮎ5ﺳﺎﻟﻪ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ،ﻣﺘﻌﺠﺐ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ.ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﺟﻮﺍﻥ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﺎ ﻫﯿﺠﺎﻥ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺯﺩ: ﭘﺪﺭ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻦ،ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪ،ﺣﯿﻮﺍﻧﺎﺕ ﻭ ﺍﺑﺮﻫﺎ ﺑﺎ ﻗﻄﺎﺭ ﺣﺮﮐﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ. ﺯﻭﺝ ﺟﻮﺍﻥ ﭘﺴﺮ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺩﻟﺴﻮﺯﯼ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ.ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺷﺮﻭﻉ ﺷﺪ. ﭼﻨﺪ ﻗﻄﺮﻩ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺭﻭﯼ ﺩﺳﺖ ﭘﺴﺮ ﺟﻮﺍﻥ ﭼﮑﯿﺪ ﻭ ﺑﺎ ﻟﺬﺕ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻟﻤﺲ ﮐﺮﺩ ﻭﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺯﺩ:ﭘﺪﺭ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻦ.ﺑﺎﺭﺍﻥ ﻣﯽ ﺑﺎﺭﺩ.ﺁﺏ ﺭﻭﯼ ﺩﺳﺖ ﻣﻦ ﭼﮑﯿﺪ. ﺯﻭﺝ ﺟﻮﺍﻥ ﺩﯾﮕﺮ ﻃﺎﻗﺖ ﻧﯿﺎﻭﺭﺩﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﻣﺮﺩ ﻣﺴﻦ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ:ﭼﺮﺍ ﺷﻤﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺪﺍﻭﺍﯼ ﭘﺴﺮﺗﺎﻥ ﺑﻪ ﭘﺰﺷﮏ ﻣﺮﺍﺟﻌﻪ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﯿﺪ؟ ﻣﺮﺩ ﻣﺴﻦ ﮔﻔﺖ:ﻣﺎ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﻻﻥ ﺍﺯ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﺑﺮ ﻣﯽ ﮔﺮﺩﯾﻢ.ﺍﻣﺮﻭﺯ ﭘﺴﺮﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺑﺎﺭ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﺑﺒﯿﻨﺪ..."رضارشيد"
|
امتیاز مطلب : 20
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
|
دو شنبه 21 / 2 / 1392 ساعت 5:40 |
بازدید : 6747 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات 0 )
|
بار سنگینی ز غم
بار سنگینی ز غم بر شانه دارم سالهاست
در میان آب و آتش خانه دارم سالهاست
بنگر احوال مرا آنکس که سنگم میزند
بر سر دیوار ایشان لانه دارم سالهاست
بلبلم یا جغد شب هرگز ندانستم ولی
آشیانی کنج این ویرانه دارم سالهاست
من مسافر بودم از اول در این دیر خراب
در دیار دیگری کاشانه دارم سالهاست
شهنه گر دستم شکست و ساغرم را عیب نیست
خاطرات ماندنی از گوشه ی میخانه دارم سالهاست
گر چه لب را بسته و می را حرامم کرده اند
نقشی از لب بر لب پیمانه دارم سالهاست
گفتمش پائیز را این خش خش دل چیست گفت
شکوه ها از این دل دیوانه دارم سالهاست
|
امتیاز مطلب : 18
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
|
چهار شنبه 16 / 2 / 1392 ساعت 3:3 |
بازدید : 5605 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات 0 )
|
درد دل من و خدا!!!
گفتم غیر از تو کسی رو ندارم!
گفتی:نحن اقرب الیه من حبل الورید
ما از رگ گردن با انسان نزدیک تریم(ق/16)
گفتم ولی انگار اصلا منو فراموشکردی!
گفتی:فاذکرونی اذکرکم
مرا یاد کنید تا یاد شما باشم(بقره/152)
گفتم تا کی باید صبر کرد؟!
گفتی:وما یدریک لعل الساعه تکون قریبا
تو چه میدونی شاید موعدش نزدیک باشه(احزاب/63)
گفتم تو بزرگی ونزدیکیت برای من کوچیک خیلی دوره!تا اون موقعچیکار کنم؟!
گفتی: واتبع ما یوحی الیک واصبر حتی یحکم الل
کارایی که بهت گفتم انجام بده و صبر کن تا خدا خودش حکم کنه(یونس/109)
گفتم تو خدایی و صبور!من بنده ات هستم و ظرف صبرم کوچیک...یه اشاره کنی تمومه!
گفتی:عسی ان تحب شیئا وهو شرلکم
شاید چیزی که تو دوست داری به صلاحت نباشه(بقره/216)ه/216)
گفتم:انا عبدک الضعیف الذلیل...اصلاچطور دلت میاد؟!
گفتی:ان الله بالناس لرئوف رحیم
خدا نسبت به همه ی مردم،نسبت به همه...مهربونه(بقره/143)
گفتم دلم گرفته!
گفتی:بفضل الله وبرحمته فبذلک فلیفرحوا
باید به فضل و رحمت خدا شاد باشند(یونس/58)
گفتم اصلا بی خیال!توکلت علی الله...
گفتی:ان الله یحب المتوکلین
خدا اونایی رو که توکل میکنن دوست داره(آل عمران/159)
گفتم خیلی چاکریم!
ولی اینبار انگار گفتی:حواست رو خوب جمع کن!یادت باشه که:
ومن الناس من یعبد الله علی حرف فان اصابه خیر اطمأن به و ان اصابته فتنة
انقلب علی وجهه خسر الدنیاوالآخره
بعضی از مردم خدارو فقط به زبونعبادت میکنن.اگه خیری بهشون برسه،
امن و آرامش پیدا میکنن و اگر بلایی سرشون بیاد تا امتحان شن،
روگردون میشن...خودشون تو دنیا وآخرت ضرر میکنن(حج/11)
گفتم چقدر احساس تنهایی میکنم!
گفتی:فانی قریب
من که نزدیکم(بقره/186)
گفتم تو همیشه نزدیکی من دورم،کاش میشد بهت نزدیک شم!
گفتی:واذکر ربک فی نفسک تضرعا وخیفة ودون الجهر من القول
بالغدو والأصال
هر صبح وعصر پروردگارت رو پیش خودت،با خوف و تضرع،وبا صدای
آهسته یاد کن(اعراف/205)
گفتم این هم توفیق میخواهد!
گفتی:الا تحبون ان یغفر الله لکم
دوست ندارید خدا ببخشدتون؟!(نور/22)نور/22)
گفتم معلومه که منو دوست داری!
گفتی:واستغفروا ربکم تم توبواالیه
پس از خدا بخواید ببخشدتون وبعد توبه کنید(هود/90)
گفتم با اینهمه گناه...آخه چیکار میتونم بکنم!
گفتی:الم یعلموا ان الله هو یقبل التوبة عن عباده
مگه نمیدونید خداست توبه رو از بنده هاش قبول میکنه؟!(توبه/104)
گفتم دیگه روی توبه ندارم!
گفتی:الله العزیز العلیم غافر الذنب وقابل التوب
(ولی)خدا عزیزه و دانا،او آمرزنده ی گناه است
و پذیرنده ی(توبه2-3)
گفتم با اینهمه گناه من برای کدوم گناهم توبه کنم؟!
گفتی:ان الله یغفر الذنوب جمیعا
خدا همه گناه هارو میبخشه(زمرد/53)
گفتم یعنی باز بیام ،بازم منو میبخشی؟
گفتی:ومن یغفر الذنوب الا الله
به جز خدا کیه که گناهان رو ببخشه؟!(آل عمران/135)
گفتم نمیدونم چرا همیشه درمقابل این کلامت کم میارم!
آتیشم میزنه،ذوبم میکنه،عاشق میشم!توبه میکنم
یا غافر الذنب،اغفر ذنوبی جمیعا!
گفتی:ان الله یحب التوابین ویحب المتطهرین
خدا هم توبه کننده ها و هم اونایی که
پاک هستند رو دوست داره(بقره/222)
ناخواسته گفتم:الهی و ربی من لی غیرک!
گفتی:الیس الله بکاف عبده
خدا برای بنده اش کافی نیست؟!(زمرد/36)
گفتم در برابر اینهمه مهربونیت چیکار میتونم بکنم؟!
گفتی:یا ایها الذین امنوا اذکروا اللهذکرا کثیرا
وسبحوه بکرة و اصیلا هوالذی یصلی علیکم
وملائکته لیخرجکم من الظلمات الی النور
وکان بالمومنین رحیما
ای مومنین!خدا رو زیاد یاد کنید وصبح و شب تسبیحش کنید.
او کسیست که خودش وفرشته هایش بر شما درود
ورحمت میفرستند،تا شمارا از تاریکی ها به سوی روشنایی بیرون بیاورند
خدا نسبت به مومنین مهربان است(احزاب/42-43)
|
امتیاز مطلب : 13
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
صفحه قبل 2 3 4 5 ... 18 صفحه بعد
|
|
|
|