وبسایت خبری کوردنیوزر،خبرها و رویدادهای ایران و جهان و مناطق کردنشین را در معرض دید بازدید کنندگان وکاربران محترم قرارمیدهد.ولازم به ذکراست وبسایت کوردنیوزکاملامستقل و وابسته به هیچ یک از جناحهای سیاسی نمیباشد. باتشکر مدیر وبسایت :علیرضاحسینی سقز
پيرا مون ادبيات
2 / 11 / 1391 ساعت 2:14 | بازدید : 4917 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )

ا سد  آسما یی


التزام در هنر و ادبیات


1
 

 « ا گر ا د بیا ت همه چیرنباشد ارزش یک ساعت زحمت را هم ندارد مقصود من ازالتزام همین است.»

سارتر

 


ویر جینیاولف که خوا هان تلاقی شعر و نثر بود ادبیات را مرهون روشنفکران می دانست وسارتراز پرادوکس بین حقیقت و پرولتاریا یادآوری نموده است.
راستی مسأله تعهد و التزام درهنر و ادبیات چی گونه است... ازیک طرف تمام هنرها می خواهند به سطح موسیقی عروج نمایند واز طرف دیگر آیا می توان شعر ،رقص و موسیقی را نیز متعهد نمود.
آیا می توان سنگینی تعهد را بر موسیقی جاز - رقص ها ی بدوی - که در اول نشانه سمبول وعکس ا لعمل بود اکنون به معنای گذشته اش وجود ندارد و همچنین رقص - کتک- که نوعی گفتار توسط حرکات است، بار کرد؟
ارسطوشعر را کلام مخیل می دانست ولی بعداً وزن و ریتم نیز بر آن اضافه شد.
نور و رنگ برای نقاش - وزن کلمات برای شاعر و ریتم حرکات در رقص مهم اند؛ ولی نکته اصلی این است که آیا همه هنرها پیام دارند؛ یا راستی موسيقی زبان بین المللی ا ست و بالاخره شعر بدون زیبایی هدف دیگری نیز دارد؟
من نمی خواهم- نزدیک است بگویم نمی توانم- شعر را تعریف نمایم . از ديد سقراط، حتّا شاعران خود نیز معنی کلام خود شان را نمی فهمند. اگر ارسطو شعر را تقلید و تمثیل می داند، افلاطون هنر و از آن جمله شعر را تقلید- مثل- و تمثیل تمیثل می داند.
نزد ارسطو به هر اندازه زیبایی تبارز می کند ماده عقب زده می شود و یا خود را پنهان میکند که درنتیجه به - صورت صورت- که همانا زیبایی محض ا ست میرسد ولی مولانای بلخی- به صورت بی صورت -اشاره می کند .
اگر تفاوت داستان وشعررا تخیل و وزن بدانیم در این صورت رمان و داستان را  که حوادث تخیلی اند و نمایشنامه هايی را که به شعر نوشته شده  اند در کدام دسته، ردیف و موضوع قرار میگرند.

من به خود حق نمیدهم که درباره تعهد والتزام هنر وادبیات کلمهء «
 بايد» رابه کارببرم؛ ولی بر این اصل اشاره می کنم آن زمانی که در هنر،  سیاست آغاز گردد هنر ختم می شود و  باید تکرار نمود که طرفداران تعهد خودشان نیر چندان متعهد نیستند.

ویکتور هوگو می گفت :
 هنر اگر به جای زیبایی راجع به چیز دیگری فکر کند به نظر ما هنر نیست. به نظر بودلر،  شعربدون خود، هدف دیگری  ندارد. پوشکین، استدلال می کرد که برای الهام و برای سخن شیرین وبیان دل انگیزاست که شاعر به دنیا آمده است. کارل لایل، شعر را فکر موزیکال می 
داند و از نظر ادگار الن پو، شعر ، با وظیفه و حقیقت سرو کار ندارد.

به نظر من شعر از تعریف می
 
گریزد و به تشریح تن نمی دهد و مانند نقاشی، رقص و موسیقی به تحت الشعور و ناخود آگاه ارتباط دارد ومرا به یاد این نظر هایدگر، می اندارد که
عقل ومنطق را ضد تفکر و در نتیجه تخیل می داند.

2

« نابغه کسی است که به ما هم نبوغ دهد»
پل والری-پروست-درجستجوزمان گمشده

 


در«هزارویکشب»
 ، هنراست که زنده گی رانجات می دهد.

آيا به راستی، هنر وظیفه - رسالت، مفد یت-  دارد ؟ یا یکی از نیاز ها ی انسان را تسکین میدهد.

من در حالی که با عدم شناخت با هراس و دلهره واضطراب در مسأله رسالت هنر ، تعهد ادبیات والتزام شعر پی می
 برم ، می دانم که شعر،  تیاتر وحتی موسیقی سال 
ها ی اخیر قرن گذ شته بیش ازهر وقت دیگررنگ تعهد والتزام گرفته اند.

دو برداشت پرادوکسال مخالف وحتی متناقض از مسأله تعهد والتزام در شعر را مثال می آوریم :

- رضابراهنی،  در تمام نوشته های سابق خود استدلال نموده است که شعر در شرق ازگونه سیاسی آن می تواند رواج یابد با دلیل این که اولاً در شرق کم سواد موجود است و  ثانیا در آن جا استبداد و زنجیر و زندان است وثالثاً شاعر باید بداند بر چه سر زمینی ایستاده است ودر چه زمانی حرف میزند.
- برعکس سارتر، استدلال می
 کند که شاعر اسطورهء انسان را می سازد، در حالی که نثر نویس چهره آن را می کشد؛ وسخن گفتن عمل کردن است ؛هر چیزی که نام برده  می شود دیگر عیناً همان چیز نیست و پاکی و ساده گی خود را از دست می 
دهد .خاموش شدن سر پیچی از سخن گفتن است .


از نظر براهنی ، شاعر -مثلا- با بکار بردن کلمهء عشق، مفاهیم قدیم و جدید را جمع می
 
کند. وی به نظر رابرت فراست ، اشاره نموده که به نظرش شعر نوعی اجرا توسط کلمات است.
و اما،  نزد سارتر کسی که سخن می
 گوید در آن سوی کلما ت ، نزدیک مصداق کلمات است وشاعر در این سوی کلمات...در نظر شاعر کلمات اشیای طبیعی اند که چون گیاه و درخت،  روی زمین می 
رویند و می بالند.

ولی اکنون رابطه شعر و نثر چی گونه است؟

به ایده یال بود لر، در نثر نیز با ید شاعر بود. از این جهت دیده می شود که اساسا ت توصیفی به شاعر اندرز می دهند که چی گونه شعر بگوید . در حالی که برداشت تشریحی به تو ضیح شعر می پردازد.

3

پر کاهم درمصاف تند با د
خود ندانم درکجا خواهیم فتاد
مولانا

 


اگر مسأله جنگ ، استبداد و زنجیر، هنر را سیاسی می
 کند،  اروپا شاهد دوجنگ جهانی و سارتر یکی از اسیران جنک بوده که در کتا ب «ادبیات چیست» خود از عدم التزام شعر و موسیقی سخن می زند.

با وجود رقص هايی  که به منظور زرع گندم انجام می
 گردند،  هیچ کس آن را کارمشخص نمی 
داند؛ یعنی به کمک رقص گندم را آب نمی دهد و یا موسیقی را برای ساختن خانه نمی نوازد.

به نظرم ، هنر ، برعکس ساینس،  به حقیقت وغیر حقیقت سروکار ندارد؛ ولی، در ترسیم تمثیل و تصویر زیبایی راممکن می
 
سازد .هنرمند کسی است که تمایلات نهفته، واپس زده شده و سانسور شده  را که ناخودآگاه و در تحت الشعور ، رسوب نموده اند ، بیدار و آزاد سازد.
هومر ، سوفکل ، و  اوروپید،  آثاری را به جا گذاشتند که تا هنوز زنده اند. عطار، سنایی ، حافظ و مولانا ، که نه تنها در عصر آنان ،  بل ، انسان امروز نيز  آثار آنان را  به
 گوش قلب خود می شنود ، و دانته،  گویته،  ویکتورهوگو وشکسپیر ، نیز آثار جاودانی به جای گذاشتند که ما - نمی خواهیم و نزدیک است بگویم نمی توانيم- 
سنگینی التزام وتعهد را بر آن ها تحمل کنيم.

من این را تائید می
 کنم که انعکاس هر تردید، سکوت، پرخاش، موافقت،  اضطراب، دلهره،  عشق وهراس هنرمند، اثر ماندگار به جا می گذارد. نمی توان هنر-مثلاً- نقاشی و شاعری را برابر با عکاسی دانست؛ چه اگرعکاسی واقیعت وعینیت را تصویر می 
کند، نقا ش وشاعر رویت تخیل انسان را ممکن میسازند.

نقا ش می
 تواند سمبول 
ها و تصویر های تخیل برانگیز شاعر را، نقاشی کند و اگر فقط به نقاشی محض واقعيت بپردازد هنرش سقوط می کند و نقاش بدون تخیل سند محو وسقوط خود را روی کاغذ و پرده می آورد. رويیدن گل میان آتش، تخیل نقاش است و در واقیعت چنین چیزی وجود ندارد.

و اما، بحث روی مسألهء هنر برای هنر و هنر برای زنده گی و ذوق یا لذ ت ، ازنظر عده
 
يی ازمود رفته است ؛ ولی،  این پرادکس ذهنی برای به اصطلاح منقد ین و یا به گونهء غیر عملی نزد اهل ذوق وهنر ، هنوز هم باقی است.

سارتر،  برای ارایه نظریهء تعهد و رسالت هنر در «ادبیات چیست»،  استدلا ل نموده که شعر را از ادبیات جدا کرده وادبیات را دارای تعهد و رسالت دانسته است - در حالی که
شعر را مانند موسیقی دانسته و آن را از بار تعهد رها نموده است.

من ، برعکس تحلیل سارتر،  یک لحظه با کار لایل،  موافق می شوم که هر شعر را دارای مفکوره می
 
داند و فراموش نه می نمایم که به نظر منسوب به بید ل، شعر خوب معنی ندارد.

تأمل در باره  اين که ادبیات متعهد - آن چی سارتر از آن طرفداری می کند- بیان کنندهء جبر است یا آزادی ؛ و دقت به این امر که چرا افلا طون در جمهوریت اید یا لی خودش  شاعران را اجازه نمی دهد- زيرا وی بر اين باور بود که شاعران به اصطلاح از احساسات مردم سو استفاده می کنند- مرا از جهان مثل دور می
 
کند.

به نظرم تعهد و رسالت در هنر، امر بیرونی است و زیبايی ، نگاه درونی به آن. تعریف از هنر جنبه توصیفی دارد وارمان گرايی است که می
 خواهد به زعم خود هنرمند  را رهنمايی وهدایت نماید؛ ولی،  توضیح تشریحی هنر،  می 
خواهد ذات هنر رابیان کند. ولی،  برداشت و بیان به اصطلاح کامل از هنر درجهان واقعی وجود ندارد و در جهان  ایدیالی شاید وجود داشته باشد.

4

ا فعی دیدم ا ند ر ا ن مسکن
یک سروهفت رو و چهاردهن
                      سنایئ غزنوی

 


یکی از نقاط جالب و قابل توجهی که هرکس می
 تواند راجع به آن تأمل نماید، امکان مقایسه هنرها است. راست است که قلمرو هنر در امکانات منطقی وعقلی نمی کنجد وبا در نظر داشت این جملات انتزاعی و تکراری که گفته اند: همه هنر ها می خواهند به سطح موسیقی عروج نماید؛ یا وقتی که کلمات ختم شود موسیقی آغاز می شود؛ یا زمانی که سیاست اغاز گردد هنر ختم میشود؛ می توان ازنگاه کاملاً جدید به آن پرداخت.

از یک نگاه،  اپرا،  هنر سخن گفتن توسط حرکات است و حرکات آمیخته با موسیقی که در آن همنوايی سمفونیک همسرایان موجود  است؛ اما چی گونه می
 توان آن چی اندروهم نياید -که مولانا از آن سخن می گوید- را تصور نمود- یعنی آن نارسايی ما را که شمس تبریز ،  توسط حالت روحی «گنگ خوابدیده»،  بیان نموده ومصلحت را در این دیده  که سخن به اهل سخن گفته شود. ولی  به راستی ما می توانیم همان احساس شنوايی صدا که بتهوون، واگنر و موزارت،  داشت ، داشته باشیم؛  و رنگ ها را آن گونه که وانگوک،  رافا یلو ،  پیکاسو ، سلوادور دالی و هزاران نقاش ديگر ،  احساس نموده اند ، برای لحظه يی  تصور نمود و رنگ های سرد وگرم وخنثی را با هم در آمیزیم. وموسیقی ، رقص ونغمه  را با هم یکجا کنیم و رقص برگ 
ها و رقص باد را نزد خود مجسم نماییم و وجوه هممانند را در غزل،  قصیده ، مثنوی ومستزاد را درشعر و ادبیات شرق وغرب بیابیم.
خلا صه آیا گرافیک ومعماری و  خط نویسی را نیز می
 
توان هنر خواند.
نقاشی تابلوی لاغر اندام و روی پرده آوردن انسان یک چشم، به ترتیب می توانند نشان دهندهء یک بعدی شدن انسان باشد؛  ولی،  می تواند نزد نقاش و بیننده معنا های گونا گون داشته باشند. نقاشی با دود یا رنگ زرنگاری تا حدی با انتخاب هنرمند رابطه دارد.

به نظرم ، هنر،  بیانگر آزادی انسان است، نه جبر هنرمند که خود را تا حدی اسیر رول از قبل تعین شده بداند- بی خبر ازاین که در هنر خود آزاد است وچشم پوشی از آزادی است اگر خود را در گرو مقام پول بپندارد.

منقد و نویسنده آزاد اند  چنان که دل شان می خواهد  بنویسند؛  واما،  هنرمند نیز آزاد است راهی را که انتخاب نموده ادامه دهد واین به اصطلاح اندرزهای مزاحم را در نظر نگیرد- چه از یک نقطه نظر،  بدترین اثر آن خواهد بود که به خاطر آفرین و شاباش گفتن دیگران به وجود آید. هیچ گونه الزامی وجود ندارد که هنر وسیله يی برای اهداف سیاسی،  رقابت های تجارتی و تبلیغات گروهی گردد - چه هنر غذای شکم نه،  بل نشان دهندهء اصظراب انسانی است و درحین حال برای دریافت و تعادل روانی وموازنه هیجانی خواهد بود.

دراین نوشته اگربه زحمتش بیرزد و اگر توانسته باشد سؤالا ت پراگنده را طرح نموده باشد به ضیاع وقت می
 ارزد؛ ولی،  خواننده مکلفیت ندارد حتماً آن را بخواند وکمال مطلوب این است که- اقلاً - تأثیرخلاقیت گریزانه نداشته باشد- چه همه مانند شاه لیر شکسپیر ، ضرورت و علاقه این را داریم تا بدانیم که من کیستم و اين یکی از مشکلترین سوالات است.

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


وزن در شعر فار سي
2 / 11 / 1391 ساعت 2:14 | بازدید : 4639 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )

|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


مــــــخـــتـــــــصر شــــــرحـــــی از ز ندگـــــــيـــــــــم
2 / 11 / 1391 ساعت 2:14 | بازدید : 5001 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )

(بگو به خضر که از عمر جا ودانه ترا)

(چه حاصل است بجز مرگ دوستان دیدن)

 

 داستان زندگی از بوستان عمر من

قصهء عشق است یاران محضر افسانه نیست

دست گلچین خار را بگذاشت گل را چید ورفت

خار خشکم آ بسوزانم به باغم خانه نیست

(کوه با سنگ آغاز میگردد وانسان بادرد) بیان وکتور هگو شاعر شیوابیان چه بجاست که مصداقیست برزندگیم .

زال زمان در شهر هرات باستان کشور خراسان زمین سر زمینکه افغانستان نامش کرده اند

سال 1950 عیسوی مطلبق 1330 هجری شمسی نالهء داشت جانکاه این ناله من بودم فریادی شدم که تا قطب شمال جهان به گوش ها رسیدم.

دست قهار طبیعت با ارهء بران دو درخت بارور باغ عمرم، پدر را را در نیمهء سال 1331 ومادر رابه سال 1367بی رحمانه از پای انداخت ودست تبردار خونینش با خشم در سرطان سال 1373قامت رسای فرزند جوانم رفیق جان راکه بیست وسومین بهار زنگیش را پشت سر گذاشته بود در شهر کابل به پهلوی صدها هموطن به خاک وخون کشید که این مرگ خونین نا بهنگام وفات سه فر زند دیگرم را بار دیگری بر دوش غم هایم وهمسرم را ماتمی. شد که بیش از 36 سال است باهم یکجا زندگی داریم همسرم مادریست داغ دیده که هر دو با دیدن 4 فرزند برومندجوان شامل دو دختر ودو پسر بزند گی امید واریم که اینک در پهنهء طبیعت نفس میکشیم

 درست به خاطر ندارم در چه زمانی به نوشتن شعر آغازیده باوردارم گریه ها و قه قه های زمان کودکیم شعر های بوده اند که موسیقار صدایم بدان  آمیخته  واهل خانه با دیدن وشنیدن  این آهنگ ها دل خوش بوده اند.

 روی همین ملحوظ ثبت دفتری نشده وپراگنده هر طرف تاحا ل سر گردان پیش پایی می خورند.

 زند گی پر بارم را مدیون مادرم هستم که با رنج وزحمت روز افزون بر من منت گذاشت و باهمت قهر ما نانه اش تا آخرین لحظهء حیات نامم را فریاد میزد که من در ادای حق مسلم  آن خویشتن را بدهکاردا نسته

  بیشتر یادش میکنم وزن را معبودی میدانم در وجود مادرم.

بعد از فراغت صنف 12 لیسهء جامی هرات6 سال را در رشته های کتابت  وتدریس شاگردان در مکاتب لیسه و ابتدایی ولایت هرات و18 سال را در شهر کابل برتب افسری نظامی الی رتبهء جنرالی انجام وظیفه نموده ام. مدت ده سال است که دوراز میهن عزیزم افغانستان کشور درد ها ورنجها با فامیل در خاج از کشوردوسال را درشهر تاشکند کشور ازبکستان و8 سال را در شهر تامپرهء کشور فنلاند حیات بسر میبرم.

با عرض حرمت حضرت ظریفی

۸ـ۷ـ۲۰۰۷

|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


به علا قمند ان سايت های آمو ززنده.
2 / 11 / 1391 ساعت 2:14 | بازدید : 4654 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )

می شود مطابق  خواست به این سایت های با ارزش سر زده واز مطالبآن بهره مند شوید:

www.cyoiran.com &

 www.m-hekmat.com

www.rowzane.com &

 www.hambastegi.org

www.azadizan.com &

 www.wpiran.org

www.eurofarsi.com &

 www.newchannel.tv

http://groups.yahoo.com/group/javanankomonist/

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


لينک های برای دريافت سروده های ناب
2 / 11 / 1391 ساعت 2:14 | بازدید : 4731 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )

http://www.manifest.ir/Page-1.ASPX

http://www.manifest.ir/Page-2.ASPX

http://www.manifest.ir/Page-3.ASPX

http://www.manifest.ir/Page-4.ASPX

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


حـــر ف ر نــــد ا نـــــه
2 / 11 / 1391 ساعت 2:14 | بازدید : 4905 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )

سرودهء تازه  از نجیب برید

مکن بهانه بیا یک شبی به خانهء من

تو یی امید دل و صدق عاشقانهء من

رخ تو سیر ندیدم وعمر گشت تباه

که بی تو نور نباشد به آشیانهء من

تویی ضیافت عمرم خیال تنهایم

قرار دل شده ای عمر جا ودانهءمن

برای نغمهء هستی  توبهترین شعری

سرود مهر من ای رمز عاشقانهء من

دو چشم من برهت منتظر که می آیی

خیال وخاطر مو جی به هر کرانهء من

نماز عشق مرا تا سلام همراهی

قیام وقعده وتسبیح شا عرانهء من

کتاب هدیهء دستت که خاطرات من است

ملا ئک است که هر جا رود به شانهء من

و آن زمان که دودستت بروی دستم بود

صدای عشق تو بودی به هر ترانء من

اگر هرات روی در سفر دلم با تست

وطن خوش است مگر زود آ فسانهء من

برید را به غمت خوش نشانده ای سالیست

به چار فصل یکی بوده آب ودانهء من

 نجیب ( برید) کشور دنمارک

|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


زندگی نامه ی محمد قاضی
1 / 11 / 1391 ساعت 23:55 | بازدید : 6202 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )

زندگی نامه ی محمد قاضی ، پدر ترجمه ی ایران

محمد قاضی (۱۲۹۲-۱۳۷۶) مترجم برجستهٔ کرد ایرانی، و مترجم آثاری چون دن کیشوت و زوربای یونانی به زبان فارسی است.

زندگینامه

محمد قاضی فرزند میرزا عبدالخالق قاضی در ۱۲ مرداد ۱۲۹۲ در شهر مهاباد به دنیا آمد. ایشان در کتاب سرگذشت خود به نام می‌نویسد: پدر من ابتدا یک فررند به نام محمد داشت که فوت کرد سپس یک دختر داشت آن هم فوت کرد ولی به دلیل اینکه پدرم به نام محمد علاقه داشت من را محمدثانی نامید. میرزا عبدالخالق، امام جمعه مهاباد بود. محمد قاضی آموختن زبان فرانسه را در مهاباد نزد شخصی به‌نام آقای گیواز کردان عراق آغاز کرد. قاضی در سال ۱۳۰۸ با کمک عموی خود میرزا جواد قاضی که از آلمان حقوق گرفته بود و در وزارت دادگستری کار می‌کرد، به تهران آمد و در سال ۱۳۱۵ از دارالفنون در رشته ادبی دیپلم گرفت. در سال ۱۳۱۸ دورهٔ دانشکده حقوق دانشگاه تهران را در رشتهٔ قضایی به پایان برد. او در طول این دوران همیشه جزو بهترین شاگردان زبان فرانسه بود. از سال ۱۳۱۸ تا ۱۳۲۰ دورهٔ خدمت نظام را با درجهٔ ستوان دومی در دادرسی ارتش گذراند.

محمد قاضی در مهرماه ۱۳۲۰ به استخدام وزارت دارایی درآمد. در سال ۱۳۵۵ از خدمت دولتی

از ابتدای دههٔ ۱۳۲۰ با ترجمهٔ اثری کوچک از ویکتور هوگو به نام کلود ولگرد، نخستین قدم را در راه ترجمه برداشت و پس از آن ۱۰ سال ترجمه را کنار گذاشت. در سال ۱۳۲۹ پس از صرف یک سال‌و نیم وقت برای ترجمهٔ جزیره پنگوئن‌ها اثر آناتول فرانس، به‌زحمت توانست ناشری برای این کتاب پیدا کند، اما سه سال بعد که این اثر انتشار یافت، به دلیل شیوایی و روانی و موضوع متفاوت کتاب، آناتول فرانس از ردیف نویسندگان بی‌بازار که کتابشان را در انبار کتاب‌فروشان در ایران خاک می‌خورد به درآمد. در این باره نجف دریابندری در روزنامه اطلاعات مطلبی با عنوان «مترجمی که آناتول فرانس را نجات داد» نوشت. در سال ۱۳۳۳ کتاب شازده کوچولو نوشتهٔ سنت اگزوپری را ترجمه کرد که بارها تجدید چاپ شد. محمد قاضی با ترجمهٔ دورهٔ کامل دن کیشوت اثر سروانتس در سال‌های ۱۳۳۶ تا ۱۳۳۷ جایزهٔ بهترین ترجمهٔ سال را از دانشگاه تهران دریافت کرد.

محمد قاضی پس از بازنشستگی به فعالیت در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان پرداخت که حاصل این دوره ترجمهٔ کتاب‌های باخانمان از هکتور مالو، از و زوربای یونانی از نیکوس کازانتزاکیس است.

محمد قاضی در ۱۳۵۴ به بیماری سرطان حنجره دچار شد و هنگامی که برای معالجه به آلمان رفت، بیماری تارهای صوتی و نای او را گرفته بود و پس از جراحی، به‌علت از دست دادن تارهای صوتی، دیگر نمی‌توانست سخن بگوید و از دستگاهی استفاده می‌کرد که صدایی ویژه تولید می‌کرد. با این حال کار ترجمه را ادامه داد، و ترجمه‌های جدیدی از او تا آخرین سال حیاتش انتشار می‌یافت. وی ۵۰ سال ترجمه کرد و نوشت و نتیجه تلاش او ۶۸ اثر اعم از ترجمه ادبی و آثار خود او به زبان فارسی است. از آثار مهم ترجمه‌شده توسط او می‌توان به دن کیشوت اثر سروانتس، نان و شراب اثر اینیاتسیو سیلونه، آزادی یا مرگ، و نام برد. وی بیشتر از زبان فرانسوی به فارسی ترجمه می‌کرد. او در مقدمه کتاب زوربای یونانی، خود را "زوربای ایرانی" نامیده‌است.

محمد قاضی در سحرگاه چهارشنبه ۲۴ دی ۱۳۷۶ در ۸۴ سالگی در تهران درگذشت. همسر وی، «ایران» پیش از او درگذشته بود. محمد قاضی در شهر زادگاه خود مهاباد به خاک سپرده شد.

در فروردین ۱۳۸۶ خورشیدی در کوی از تندیس محمد قاضی به بلندی چهار متر پرده‌برداری شد.

آثار

ترجمه ها

از آثار مهم ترجمه‌شده توسط محمد قاضی می‌توان از این کتب نام برد:

تالیف ها

 

|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


کاری باید کرد ..... سید علی صالحی
1 / 11 / 1391 ساعت 23:55 | بازدید : 2477 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )

کاری باید کرد دیر می شود

     کاری باید کرد

برف   راه  را پوشانده است

 باد     مثل همیشه نیست

      تا هوا روشن است

باید از این ظلمت بیهوده بگذریم

       دارد دیر می شود

       من خواب دیده ام

              تعلل

سرآغاز تاریکی مطلق است....

                                       سیدعلی صالحی

 

|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


زندگی نامه ی ابراهیم یونسی
1 / 11 / 1391 ساعت 23:55 | بازدید : 5480 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )

 

زندگینامه دکتر ابراهیم یونسی

دكتر ابراهيم يونسي،داستان‌نويس و مترجم پيشكسوت ، در سال 1305 خورشيدي در شهر بانه به دنيا آمد. در سال 1333 به اتهام فعاليت هاي سياسي دستگير و تا سال 1341 در زندان به سربرد. پس از آزادي به تحصيل پرداخت و در رشته ي اقتصاد از دانشگاه سوربن فرانسه موفق به اخذ دكترا (در سال 1356)شد.

 وي ترجمه و كار داستان‌نويسي را از همان روز‌هايي كه در زندان بود، آغاز كرد. پس از آزاد‌ي‌اش در سال 1341 «هنر داستان‌نويسي» را كه در اين ايام تاليف كرده بود، منتشر كرد.

  گروه : علوم انساني

 رشته : اقتصاد

 گرايش : نويسندگي و ترجمه

  والدين و انساب :

  ابراهيم يونسي از خانواده خود چنين مي گويد: " دو ساله بودم كه مادرم را از دست دادم. مادر بزرگ ،بزرگم كرد.با پدر بزرگ.اين زوج مردمي بسيار قانع و زحمتكش بودند و البته مستمند.پدر بزرگ در هر حرفه اي مجرب بود از درودگري ،فعلگي ،خياطي .... مردي بود در عين حال بسيار شوخ و زنده دل و مجلس آرا.

  مادر دختر رعيت بود و پدر خان زاده-از خوانين محلي- سليمان خان ،نوه يونس خان ،حاكم بانه.خانه اش -خانه پدر- بسيار آشفته بودپنج خواهر داشت و سه زن بابا ،سه برادر ،يك بردادر زاده و كلي نوكر... هر يك براي خود حكومتي بود و هر يك براي خود تصوري از خود و خانواده بزرگش داشت.خانواده پدرم همه پشت رو اطلسي بودند بجز من و دو تا از عموهايم -ما يك رو اطلس و يك رو كرباس بوديم. من در پانزده سالگي جز به تصادف به خانه پدرم نرفته بودم و هر بار كه رفتم تحقير شدم- مادربزرگم نمي گذاشت بروم."

 خاطرات کودکي :

  من در سال 1305 شمسي, در شهر بانه ـ قصبة آن روزـ متولد شده‌ام, كه بر نوار مرزي است. اما اين تاريخ ظاهراً درست نيست! شناسنامه دير به كردستان آمد, مثل همه‌چيز. سال 1310 يا 1311 بود كه شناسنامه براي من گرفتند. يادم هست بر سر سن من بين پدرم و مادربزرگم اختلاف بود. مادربزرگ مي‌گفت سنّش را زياد نوشتي و پدرم مي‌گفت درست نوشت.

 

 مادربزرگ از نظام اجباري مي‌ترسيد و مي‌خواست تا مي‌تواند جريان رفتنم را به سربازي به تعويق بيندازد, بنابراين سعي مي‌كرد مرا كوچكتر جلوه دهد. خودم با توجه به وقايعي كه به ياد دارم, خيال مي‌كنم دو سه سالي بزرگتر از اين سنّي باشم كه در شناسنامه آمده است.

 تحصيلات رسمي و حرفه اي :

  ابراهيم يونسي درسال 1317 «دبستان دولتي پهلوي بانه» را به پايان برد و تصديق كلاس ششم ابتدايي را گرفت."بانه مدرسة متوسطه نداشت, بنابراين پدرم مرا به سقز فرستاد. شهر سقز شصت كيلومتري با بانه فاصله دارد. "وي سيكل اول (سه سال اول) دبيرستان را در سقز خواند. در سال 1320 سيكل اول متوسطه را به پايان رسانيد."سال 1320 سالي بود كه طي آن كشور از سوي قواي متفقين اشغال شد. با اشغال كشور, منطقه آشفته و عشايري شد. ديگر مدرسه‌اي نبود و من تا سال 1322 بيكار بودم. در اين سال, ارتش طي بخشنامه‌اي از خانواده‌هاي عشايري دعوت كرد كه چنانچه فرزند يا فرزندان واجد شرايطي دارند, آنها را به مدارس نظام (دبيرستان نظام و دانشكدة افسري) بفرستند. من واجد شرايط بودم. بنابراين در سال 1322 به تهران آمدم و در دبيرستان نظام ثبت‌نام كردم."

  ابراهيم جوان در سال 1324 ديپلم اش را گرفت و وارد دانشكدة افسري شد. در سال 1327 با درجة ستوان دومي رستة سوار دو از دانشكدة افسري فارغ‌التحصيل گرديد, و مأمور خدمت در لشكر چهار رضائيه شد. ابراهيم يونسي پس از چنين سال تحمل سختي با واسطه دوستش جناب آقاي دكتر روح الله عباسي در مدرسه عالي اقتصاد اسم نويسي كرد و از همان مدرسه ليسانس اقتصاد را اخذ كرد و دكتراي همين رشته را هم در سال 1356 از دانشگاه سوربن فرانسه دريافت كرد.

 هم دوره اي ها و همکاران :

 عبدالقادر بهرامي و مرحوم احمد توكلي از هم دوره ايهاي ابراهيم يونسي در زمان تحصيل در سقز بودند. ابراهيم يونسي با خيلي‌ها دوستي نزديك داشته است، اما از "سياوش كسرايي"، "محمدرضا شفيعي كدكني"، "هوشنگ ابتهاج"، "احمد محمود" و "محمود دولت‌آبادي" به نيكي ياد مي‌كند و معتقد است:‌ "ابراهيم گلستان" خيلي وقت است كه كار نكرده، او به همراه "رسول پرويزي" از شيرازي‌هايي بودند كه خيلي هم خوب كار مي‌كردند، اما از وقتي كه در كار فيلم افتاد، ديگر خيلي كار نكرد.

 همسر و فرزندان :

 ابراهيم يونسي در اواخر سال 1328 ازدواج كرد .ثمره اين ازدواج سه دختر و يك پسر است.

وقايع ميانسالی:

 ابراهيم يونسي از اعضاي گروهي بود كه در سال 1333 بعد از دولت دكتر مصدق به عنوان افسر نظامي دستگير و پس از كش و قوس‌هاي فراوان، هشت سال از عمرش را در زندان رژيم پهلوي سپري كرد. از گروه هم‌رديف‌هايش، سرهنگ مبشري و سرهنگ سيامك اعدام شدند، اما او كه در خدمت سربازي يك پايش معلول ‌شده بود، با تخفيف، به حبس ابد محكوم و پس از هشت سال با يك درجه تخفيف آزاد شد.

  ايشان از آن دوران چنين مي گويد: "در سال 1329 در اثر سانحه‌اي در حين خدمت پاي چپم را از دست دادم. براي معالجه به تهران آمدم و در بيمارستان شمارة يك ارتش (بيمارستان يوسف‌آباد) بستري شدم. پس از چندي به ادارة ذخاير ارتش منتقل شدم. تا سال 1333 در ذخاير ارتش بودم. در اين سال بود كه پس از كودتاي 28 مرداد 1333 سازمان نظامي وابسته به حزب تودة ايران كشف شد و عدة زيادي از افسران بازداشت شدند. من هم جزو بازداشت‌شدگان بودم. بنابراين ما را به سرعت در گروه‌هاي دوازده‌نفري به «دادگاه‌هاي فوق‌العادة نظامیسپردند. من جزء گروه دوم, در بيست‌ودوم مهر 1333 محاكمه شدم. در دادگاه بدوي به اتفاق آرا هر دوازده‌نفر محكوم به اعدام شديم. پيش از ما گروه اول همه محكوم به اعدام شده بودند. در آخرين لحظات ـ هنگام اجراي حكم ـ به من ابلاغ شد كه به علت نقص عضو خدمتي از يك درجه تخفيف (يا عفو ملوكانه)برخوردار شده‌ام"

 مشاغل و سمتهاي مورد تصدي :

 دكتر ابراهيم يونسي در سال 1340 يا 1341 از زندان آزاد شد.وي چهارسالي بيكار بود.يونسي به همراه "محمد قاضي" و "م. ا. به‌آذين" در بخش ترجمه شركت كامساكس (شركتي دانماركي كه راه‌آهن ايران را ساخت)، همكار بودند. طبق آن‌چه مي‌گويد، در همان ايامي كه در زندان به سر مي‌برد، از "سياوش كسرايي" كه برادرش جزو زنداني‌شده‌ها بود و او مرتب به ملاقاتش مي‌رفت، درباره ترجمه «آرزو‌هاي بزرگ» چارلز ديكنز مي‌پرسد و او به يونسي پيشنهاد مي‌كند كه جا دارد اين اثر را ترجمه كند؛ پس ترجمه مي‌كند و كتاب، زير نظر "سيروس پرهام" منتشر و در سال 1336 در دانشگاه تهران برنده جايزه مي‌شود. او سپس در مركز تازه تأسيس آمار استخدام گرديد.در آنجا هم كار ترجمه مي كرد."هر رئيس جديدي كه مي آمد وقتي رشته تحصيلي مرا جويا مي شد تعجب مي كرد و شايد قدري هم ناراحت مي شد ،چون رئيس دارالترجمه بودم ،آن وقت بنده مجبور بودم قدري بند بازي كنم تا رئيس جديد بنده را به عنوان رئيس دارالترجمه به رسميت بشناسد و فكر نكند كه از جايي تحميل شده ام."

 وي پس از انقلاب، مدت كوتاهي نيز استاندار كردستان بود.

 همفکران فرد :

  دكتر يونسي ،چنين اذعان مي كند كه ما در حال حاضر توانايي خلق رمان را داريم. رمان در سال‌هاي 1920 توسط "محمدعلي جمالزاده" و "بزرگ علوي" به ايران آمد، اما ريشه كرد و از نمونه‌هايش به "احمد محمود"، "محود دولت‌آبادي" و "رضا براهني" مي‌توان اشاره كرد. اين داستان‌هاي نو هم كه چيزي به آدم نمي‌دهند و اگر دليلش را بپرسي، سريع خود را به «اوليس» جيمز جويس و «سوسك» يا «مسخ» فرانتس كافكا نسبت مي‌دهند و اصلا فكر نمي‌كنند چيزي كه مي‌نويسند در زندگي روزمره مردم هست يا نيست.

 آرا و گرايشهاي خاص :

 يونسي درباره نوشتن عقيده دارد، نويسنده بايد به زبان خاص افراد توجه كند و آن را به‌نوعي در اثر وارد كند كه خواننده زبان شخصيت را به‌خوبي درك كند. مثلا زبان روايت يك پزشك با هنرمند تفاوت دارد. او كه خود داستان‌نويسي را در زندان و از طريق مكاتبه با مدرسه آموزش رمان‌نويسي انگلستان تجربه كرده است، درباره پرورش نويسنده در كلاس‌هاي داستان‌نويسي عقيده دارد: حضور در اين كلاس‌ها خيلي تاثير ندارد. مثلا "جمال ميرصادقي" يا "رضا براهني" تجربه برگزاري كلاس را دارند كه خودشان نويسنده‌اند، اما داستان بايد طوري نوشته شود كه خواننده فكر كند زندگي خودش را دارد مي‌خواند. قاعدتاً آثار امروزي كه نوشته مي‌شوند، بايد اين خصوصيت را داشته باشند؛ چون نويسنده براي مخاطب مي‌نويسد تا دلش را خالي كند و فكرش را بگويد. ابراهيم يونسي عقيده دارد كه در ترجمه هم بايد كتاب را خواند و خود را جاي نويسنده گذاشت. مترجم معاني را بايد كاملا منتقل كند؛ البته اين كامل بودن به حد معلوماتش بستگي دارد. وقتي دايره واژگانت وسيع نباشد و كلمه را درست سر جايش نگذاري، معنا را اشتباه منتقل مي‌كني. وي در اين‌باره گفت: يادم مي‌آيد كتابي را به اسم «شرلي» كه 700 صفحه بود، از شارلوت برونته ترجمه كردم، اما ديدم كتاب ضد كارگري شد و قرار بود علمي‌ها آن‌را چاپ كنند، اما چون به مصالح ملي ضرر مي‌رساند، آن را پاره كردم و چاپ نشد.معتقدم كه مترجم، بايد كتابي را ترجمه كند كه براي جامعه مفيد باشد و به درد جامعه بخورد.

  جوائز و نشانها :

 از اين نويسنده پيشكسوت در سال 1382 به همراه "محمود دولت‌آبادي" در جشنواره داستان‌نويسي عذرا تقدير شد. همچنين انجمن ‌آثار و مفاخر فرهنگي نيز در همين سال در مراسمي از تلاش‌هاي وي تقدير كرد.

 چگونگي عرضه آثار :

 ابراهيم يونسي هم در تاريخ ادبيات ، هم اثر سياسي ،هم تاريخ جنگ و هم رمان ترجمه و تاليفاتي دارد.

 آثار:

  1-آرزو‌هاي بزرگ ويژگي اثر : ترجمه، نوشته چارلز ديكنز (چاپ اول 1337،انتشارات نيل چاپ ششم نشر نو ،چاپ هفتم)

 2- آسياب كنار فلوس ويژگي اثر: ترجمه،نوشته جورج اليوت،چاپ اول 1368 نشر نگاه

 3. آشيان عقاب ويژگي اثر : ترجمه،نوشته كنستانس هون،چاپ اول 1369 نشر نگاه

 4. آغا،شيخ،دولت ويژگي اثر : ترجمه،نوشته مارتين وان بروئن سن،نشر پانيذ 1379

 5 آمريكا و جنبشهاي ملي ويژگي اثر : ترجمه ،نوشته بلانچ ويسن كوك ،چاپ اول 1365 نشر نگارش

 6. اسپارتاكوس ويژگي اثر : ترجمه،نوشته هوارد فاست (چاپ اول 1337،انتشارات اميركبير ،چاپ هشتم نگاه،چاپ نهم اميركبير 1380)

 7. اگر بيل استريت زبان داشت ويژگي اثر : ترجمه

 8.  امريكاي ديگر(فقر در ايالت متحد)ويژگي اثر : ترجمه ،نوشته مايكل هنرينگتن،چاپ اول 1353 چاپ دوم 1356،انتشارات خوارزمي

   9. بازگشت بومي ويژگي اثر : ترجمه،نوشته تامس هاردي،چاپ اول 1369 نش نو

 10. به دور از مردم شوريده ويژگي اثر: ترجمه،نوشته تامس هاردي ،چاپ اول 1365 نش نو

 11. پشه‌ي بيني‌دراز ويژگي اثر : ترجمه

 12. پنماريك ويژگي اثر : رمان،نوشته سوزان هوواچ،انتشارات نگاه

 13. تاريخ ادبيات آفريقا ويژگي اثر : ترجمه ،نوشته دي تورن،چاپ اول 1368 انتشارات نگاه

 14. تاريخ ادبيات روسيه ويژگي اثر : ترجمه،دو جلد فنوشته ميرسكي،چاپ اول 1355،انتشارات اميركبير ،چاپ دوم 1372 اميركبير

 15. تاريخ ادبيات يونان ويژگي اثر : ترجمه،نوشته اچ جي ،چاپ اول 1358،انتشارات اميركبير،چاپ دوم 1372،چاپ سوم اميركبير 1379

 16. تام جونز ويژگي اثر : ترجمه،نوشته هنري فيلدينگ،چاپ اول 1361 نش نو

 17. تاماس هاردي ويژگي اثر : ترجمه،نوشته آر.اي.اسكات جيمز و سي.دي لوييس ،چاپ اول 1372 نشر نشانه

 18. تجارت اسلحه ويژگي اثر : تاريخ و سياست،ترجمه،گزارش انجمن جهاني پژوهش در صلح استكهلم،چاپ اول 1353،چاپ دوم 1356 انتشارات خوارزمي

 19. تكيه گاه ويژگي اثر : ترجمه،نوشته تئودور درايزر،پيام امروز 1379

 20. تيس دور برويل ويژگي اثر : ترجمه،نوشته تامس هاردي،چاپ اول 1362 چاپ دوم 1369 نشر نو

 21. جنبش ملي كرد ويژگي اثر : تاريخ و سياست،ترجمه،نوشته كريس كوچر،چاپ اول 1373 ،چاپ دوم 1377،انتشارات نگاه

 22. جنبه‌هاي رمان ويژگي اثر : حوزه‌ي زبانشناسي و ادبيات،ترجمه ،اي. ام. فورستر ،چاپ اول 1352 انتشارات اميركبير،چاپ دوم انتشارات نگاه

 23. جنگ كبير ميهني ويژگي اثر : ترجمه،ناشر ستا ارتش شوروي ،چاپ اول 1361 نشر نو

 24. جوان و جواني ويژگي اثر : تاليف،آماده چاپ

 25. جود گمنام ويژگي اثر : ترجمه،نوشته تامس هاردري،چاپ اول 1362 نشر نو

 26. خاطرات دوران خبرنگاري در بالكان ويژگي اثر : ترجمه ،تروتستكي انتشارات خوارزمي

 27. خاطرات نيكيتا خروشچف ويژگي اثر: ترجمه،دو جلد چاپ اول 1369 انتشارات نگاه

 28. خانه قانون زده ويژگي اثر : ترجمه،نوشته چارلز ديكنز_چاپ اول 1341 ،انتشارات اميركبير ،چاپ سوم نگاه

 29. خوش آمدي ويژگي اثر : داستان و رمان،انتشارات توكلي

 30. خياط جادوشده ويژگي اثر : ترجمه،نوشته سولومن رابينوويچ،چاپ اول 1340 انتشارات اميركبير

 31 داداشيرين ويژگي اثر : داستان و رمان،انتشارات نگاه

 32 داستان دو شهر ويژگي اثر : ترجمه،نوشته چارلز ديكنز،چاپ اول 1355،چاپ دوم انتشارات فرانكلين ،چاپ سوم نشر دانشگاهي چاپ چهارم 1379 انشارات نگاه

 33. در ستايش فراغت ويژگي اثر : ترجمه ،نوشته برتراند راسل،چاپ اول 1349 نشر انديشه

 34. دعا براي آرمن ويژگي اثر : داستان و رمان،تاليف،نشر پانيذ 1379

 35. دفتر يادداشت‌هاي روزانه يك نويسنده ويژگي اثر : حوزه‌ي زبانشناسي و ادبيات،ترجمه ،فئودور داستايوسكي،سه جلدي ،چاپ اول 1370 انتشارات بزرگمهر

 36. دلداده‌ها ويژگي اثر : داستان و رمان،تاليف،نشر البرز1372

 37. دن كيشوت ويژگي اثر : ترجمه

 38. دنياي كوچك دن كاميلو ويژگي اثر : ترجمه،نوشته جوواني گوارسكي ،چاپ اول 1369،انتشارات كتاب سراي بابل

 39. دوره راهنماي داير كت متد ويژگي اثر: اميركبير،1343 در دو جلد يا 4 جلد

 40. روابط ايران و تركيه و مساله‌ي كرد ويژگي اثر : تاريخ و سياست،ترجمه زير چاپ،نوشته رابرت امن،نشر پانيذ

 41. زمستان بي‌بهار ويژگي اثر : هم كتابي است كه در سال 1382 به قلم او منتشر شد. اين كتاب شامل خاطرات يونسي از كودكي تا آزادي از زندان است

 42. زنانشويي و اخلاق ويژگي اثر : ترجمه،نوشته باربارا هاردي،چاپ اول 1372 انتشارات نشانه

 43. سگ شمال ويژگي اثر : ترجمه

 44. سه تفنگ‌دار ويژگي اثر : ترجمه

 45. سه رفيق ويژگي اثر : ترجمه،نوشته ماكسيم گوركي،چاپ اول 1343،چاپ دوم 1352،انتشارات اميركبير چاپ سوم انتشارات اميركبير

 46. سياهان آمريكا را ساختند ويژگي اثر : ترجمه،نوشته بنجامين كوارلز،چاپ اول 1355،انتشارات خوارزمي

 47. سيري در ادبيات غرب ويژگي اثر : ترجمه،نوشته جي بي پريستلي ،چاپ اول 1352 ،انتشارات فرانكلين ،چاپ دوم 1372،چاپ سوم 1378،اميركبير چاپ چهارم 1380 اميركبير

 48. سيري در نقد ادب روس ويژگي اثر : حوزه‌ي زبانشناسي و ادبيات،ترجمه، نوشته اندروفيلد،چاپ اول 1369 نشر نگاه

 49 شكفتن باغ ويژگي اثر : داستان و رمان

 50. صيهونيسم ويژگي اثر : تاريخ و سياست،ترجمه،نوشته يوري ايوانف،چاپ سوم 1356 انتشارات اميركبير

 51. طوفان ويژگي اثر: ترجمه،نوشته ويليام شكسپير،چاپ اول 1351،چاپ دوم 1357،چاپ سوم 1359 نشر انديشه

 52. عيدآمد و بهار نيامد ويژگي اثر : رمان،انتشارات نگاه

 53. فتنه هاي بيدار(كيوان بر فراز اب) ويژگي اثر : ترجمه ،نوشته جي بي پريستلي،چاپ اول 1343 انتشارات گوهرخاي

 54. فردا ويژگي اثر : داستان و رمان

 55. فرهنگ كوچك انگليسي-فارسي ويژگي اثر : چاپ اول 1345،انتشارات اميركبير

  56. كاشتانكا ويژگي اثر : ترجمه،نوشته انتوان چخوف،چاپ اول 1353 انتشارات اميركبير

 57. كج‌كلاه و كولي ويژگي اثر : داستان و رمان،تاليف،نشر پانيذ 1379

 58. كردها ويژگي اثر : ترجمه،نوشته وانلي،كندال ،نازدار،چاپ اول 1370 چاپ دوم 1372 انتشارات روزبهان

 59. كردها و كردستان ويژگي اثر : ترجمه،نوشته درك كينان،چاپ اول 1373،انتشارات نگاه ،چاپ دوم 1376 انتشارات نگاه

 60. كردها،ترك ها و عرب ها ويژگي اثر : ترجمه،نوشته سي .جي .ادموندز ،چاپ اول 1367،انتشارات روزبهان

 61. كسي شبيه خودم ويژگي اثر : تاليف،چاپ نشده است

 62. گورستان غريبان ويژگي اثر : داستان و رمان،چاپ اول 1372 ،انتشارات نگاه

 63. لارنس استرن ويژگي اثر : تاليف،انتشارات نسل قلم1379

 64. لينمارا،عشق و آرزو ويژگي اثر : ترجمه ،نوشته كاترين گاسكين،چاپ اول 1371 نشر البرز

 65. مادرم دوبار گريست ويژگي اثر : داستان و رمان،تاليف،نشر پانيذ،1377

 66. ماكسيم گوركي ويژگي اثر : تاليف،مطالعه اي در احوال گوركي،نشر 1357 نشر توكا

 67. مرده ها ويژگي اثر : تاليف،آماده چاپ

 68. مردي كه خورشيد را دوست مي داشت،زندگي و نسان وانگوگ با همكاري انصاري ويژگي اثر: انتشارات خوارزمي

 .69. مشتي غبار ويژگي اثر : ترجمه،نوشته اولين وو،پيام امروز 1379

 70. موسيقي و سكوت ويژگي اثر : ترجمه،نوشته رز تره مين ،انتشارات نگاه

 71. ميراث شوم(توده) ويژگي اثر : ترجمه،نوشته جورج گيسينگ،چاپ اول 1371،انتشارات نگاه

 72. هنر داستان‌نويسي ويژگي اثر: تاليف-1341،چاپ هفتم انتشارات نگاه

 73. يك جفت چشم آبي ويژگي اثر: ترجمه

 

ابراهیم یونسی،ادیب و مترجم نامدار بعد از سال ها تحمل رنج بیماری در سن 85 سالگی ،در بهمن 1391 دار فانی را وداع گفت.

روحش شاد..

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


زندگی‌نامه بهمن قبادی
1 / 11 / 1391 ساعت 23:55 | بازدید : 5692 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )

بهمن قبادی

زندگی‌نامه بهمن قبادی

او در سال ۱۳۴۸ در شهر مرزی بانه در کردستان به دنیا آمد. او چهارمین فرزند خانواده هفت نفری‌شان است و اولین پسر خانواده. تا ۱۲ سالگی در بانه زندگی کرد و بعد از آن جنگ‌ها و آشوب‌های منطقه او و خانواده‌اش را راهی سنندج کرد.

تحصیلات متوسطه‌اش را در سنندج به پایان برد و سال ۱۳۷۱ برای ادامه تحصیل در دانشگاه، به تهران آمد و در رشته سینما در دانشکده صدا و سیما مشغول به تحصیل شد، ولی دانشگاه را رها کرد و به انجام نرساند. او معتقد است هر آنچه در سینما دارد حاصل تجربیاتی است که با ساختن فیلم‌های کوتاهش به دست آورده.

قبادی در سال‌های پایانی دهه ۶۰ به عکاسی هنری و صنعتی روی آورد. تأثیر عکاسی در نگاه او به جهان تصویر گرش انکار ناپذیر است. پس از آن، با ساخت فیلم‌های هشت میلی‌متری به فیلم‌سازی روی آورد. حاصل آن دوران، تعدادی فیلم داستانی و مستند هشت میلی‌متری است. فیلم‌های کوتاه قبادی از نیمه دهه ۱۳۷۰ مورد توجه قرار گرفتند و توانستند جوایز داخلی و خارجی متعددی را نصیب قبادی کنند.

با فیلم ، مسیر تازه‌ای در کارنامه او گشوده شد. این فیلم جوایز متعدد بین‌المللی را به دست آورده و عنوان «پر افتخارترین مستند تاریخ ایران» را نیز به خود اختصاص داده‌است. وی با ساخت فیلم بلند زمانی برای مستی اسب‌ها به جرگه فیلم‌سازان حرفه‌ای پیوست. این فیلم، نخستین فیلم مستند کردی زبان تاریخ سینمای ایران است.

آوازهای سرزمین مادری‌ام دومین فیلم بلند اوست. فیلمی با زبان و ساختاری یکدست که امکانات بصری را نیز به تصویر می‌کشد.

لاک‌پشت‌ها هم پرواز می‌کنند سومین فیلم قبادی‌ست که به نحوی مهم‌ترین اثر او نیز هست. فیلمی که بیش از هر اثر دیگری توانست مرزهای سرزمین کردستان را بر روی جهان بگشاید.

حضور در جشنواره‌ها به عنوان داور

۱. جشنواره بین‌المللی فیلم کن، بخش دوربین طلایی، ۱۳۸۱

۲. ، هلند، ۶ الی ۱۷ بهمن ۱۳۸۴

۳. ، کره‌جنوبی، ۶ الی ۱۶ اردیبهشت ۱۳۸۵

۴. ، پرتغال، ۱۲ الی ۲۰ تیر ۱۳۸۵

۵. رئیس هیئت داوران بخش مسابقه سومین دوره ، ۲۳ الی ۲۸ مرداد ۱۳۸۵

۶. ، آبان ۱۳۸۵

جوایز

بهمن قبادی با فیلم نیمه‌مستند کسی از گربه‌های ایرانی خبر نداره با موضوع موسیقی زیرزمینی ایران جایزه ویژه «نوعی نگاه» و جایزه منتقدان فرانسوی در جشنواره کن ۲۰۰۹ را دریافت کرد.

جایزه دوربین طلایی فستیوال کن در سال ۲۰۰۰, جایزه ویژه هیات ژوری در فستیوال شیکاگو در سال ۲۰۰۰, برنده جایزه در فستیوال‌های مختلف در ادینبورگ، گیخون وسائوپائولو برای فیلم زمانی برای مستی اسب‌ها

لوح زرین جشنواره فیلم شیکاگو (۲۰۰۲), جایزه François Chalais جشنواره فیلم کن (۲۰۰۲), جایزه هیئت داوران جشنواره فیلم سائو پائولو (۲۰۰۲), بهترین فیلم جشنواره سروینو ایتالیا (۲۰۰۲), جایزه چهارمین جشنواره حقوق بشر بوئنوس آیرس برای فیلم آوازهای سرزمین مادری‌ام

خرس شیشه‌ای - جایزه ویژه جشنواره برلین برای بهمن قبادی, پروانه زرین بهترین فیلم در جشنواره اصفهان, فیلم برگزیده تماشاگران و بهترین فیلم جشنواره مکزیکوسیتی (۲۰۰۵), فیلم برگزیده تماشاگران جشنواره جهانی روتردام (۲۰۰۵), فیلم برگزیده تماشاگران جشنواره سائو پائولو (۲۰۰۴) برای فیلم لاک‌پشت‌ها هم پرواز می‌کنند

فیلم‌شناسی

فیلم بلند

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
نظر سنجی

بنظرشماكدام يك ازشهرهاي كردنشين زيربيشترهدف تهاجم فرهنكي قراركرفته است؟

آرشیو مطالب
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



دیگر موارد
چت باکس

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)
تبادل لینک هوشمند

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان kurdnews و آدرس kordstan.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را د




آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 5108
:: کل نظرات : 155

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 47

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 6346
:: باردید دیروز : 7788
:: بازدید هفته : 14134
:: بازدید ماه : 160565
:: بازدید سال : 989589
:: بازدید کلی : 7138696