با درودی به خانه می آیی و با بدرودی
خانه را ترک می گویی
ای سازنده!
لحظه ی ِ عمر ِ من
به جز فاصله یِ میان این درود و بدرود نیست:
این آن لحظه ی ِ واقعی ست
که لحظه ی ِ دیگر را انتظار می کشد.
نوسانی در لنگر ساعت است
که لنگر را با نوسانی دیگر به کار می کشد.
گامی است پیش از گامی دیگر
که جاده را بیدار می کند.
تداومی است که زمان مرا می سازد
لحظه ای است که عمر ِ مراسرشار می کند
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
|
چهار شنبه 11 / 10 / 1391 ساعت 7:12 |
بازدید : 2731 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
باز باران ، بی طراوت ، کو ترانه؟ !
سوگواری ست ،رنگ غصه ، خیسی غم ،
می خورد بر بام خانه ، طعم ماتم . یاد می آرم
که غصه ، قصه را می کرد کابوس ، بوسه می زد بر دو چشمم گریه با لبهای
خیسش .
می دویدم، می دویدم ، توی جنگل های
پوچی ، زیر باران مدیحه ، رو به خورشید ترانه ، رو به سوی شادکامی .
می دویدم ، می دویدم ، هر چه دیدم غمفزا بود ، غصه
ها و گریه ها بود ،
بانگ شادی پس کجا بود؟
این که می بارد به دنیا ، نیست
باران ، نیست باران ، گریه ی پروردگار
است،
اشک می ریزد برایم .
می پریدم از سر غم ، می دویدم مثل مجنون ، با دو پایی مانده بر ره
از
کنار برکه ی خون .
باز باران ، بی کبوتر ،
بوف شومی سایه گستر ، باز جادو ، باز وحشت ،
بی ترانه ، بی حقیقت ، کو ترانه؟ !
کو حقیقت؟ !
هر چه دیدم زیر باران ، از عبث
پر بود و از غم ، لیک فهمیدم که شادی
مرده او دیگر به دلها ، مرده در این
سوگواری
|
امتیاز مطلب : 12
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
|
11 / 10 / 1391 ساعت 1:48 |
بازدید : 7209 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
farscaya cevirilmis – Ebru gundes beyaz ۲۰۱۱ albumunun tum sarkilari
ترجمه فارسی تمام ترانه های آلبوم بیاض ( Beyaz ۲۰۱۱ ) ایبرو گوندش - Ebro gundes

مراجعه به ادامه مطلب
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1